۷/۱۸/۱۳۸۶

۷/۱۳/۱۳۸۶

قول

یه اشتباهی رو سه بار تکرار کردم . از دست خودم شاکی هستم حسابی!! این رو این جا نوشتم که به خودم قول بدم دیگه احمقانه تکرارش نکنم . قول قول قول

۷/۱۲/۱۳۸۶

در مانده


از سپتامبر پارسال تا حالا دارم دنبال دیکر برای دختره می گردم.
هر جا که بوده اسم نوشتم . تا حالا از هیچ کدومش خبری نشده. نمیدونم چه خاکی به سرم کنم. انکار یه سال دیگه هم باید تو نوبت باشم. از قرار معلوم هیچ نقطه دیگر از کانادا به این شلوغی و گندی نیست که برای مهدکودک حداقل دو سال تو نوبت باشی . این هم از شانس گند من هست.
تا حالا همش ناچار شدم از پرستار خصوصی استفاده کنم. علاوه برا این که خرجش گرونتره به هر کسی هم نمیشه اعتماد کرد و بچه رو دستش سپرد هر کسی هم تا دور رو می اید یا
شوهر می کنه دیگه نمیاید. یا یه جا کار فول تایم می گیره یا راهش خیلی دوره یا ....عجب گیری کردم ها.



برای پست پایین هم درست گفتید آن عکس راه شمال هست یه جایی بین رستم آباد و رودبار دقیقا نمیدونم اسم محلش چی بود.

Lilypie 3rd Birthday Ticker