این جا می نویسم شاید به در کس دیگری هم خورد. شرمنده اینقدر دیر جواب دادم. تا حالا چند بار از این سری سوال ای میلی داشتم اما هر بار یه درگیری بوده که نتوانستم جواب بدهم.
اول از همه باید بگم که من تا حالا تو کشور ایسلند نبودم. حالا شاید در چند ماه یا چند سال آینده
به امید خدا گذرم آن طرفها افتاد. اما فعلا هیچ چیزی جز این که میگویند پیشرفترین کشور دنیاست. خیلی سرزمین پولداری هست و از این حرفها و یه سری تعریف های الفی الفی تو ماه گذشته آن جا بود خودم به شخصه چیز دیگری ازش ندارم.
من هیچ وقت تو وبلاگ با زبان ادبی ننوشتم . چون بنظرم زبان وبلاگ باید ساده باشه.دقیقا مثل زبانی که تو یه کافی شاپ با دوستت حرف میزنی. بنابراین خیلی ساده هر چی که به ذهنم تو این لحظه می یاد رو براتون می نویسم. اگر سوالی بود سعی میکنم حتما جواب بدهم.
خب ببینید شما اولین مشکلی که در ژاپن پیدا خواهید کرد مشکل زبان ژاپنی هست. بدون خواندن زبان ژاپنی شما نمیتواند تو آن کشور دوام بیاورید و زندگی کنید. خواندن زبان ژاپنی وقت و نیرو زیادی آز شما خواهید گرفت. به طوری که دیگه وقت و حوصله و انرژی برای خواندن و کار کردن روی تز خودتو رو نخواهید داشت.
از طرفی شما همش باخودتون در جدال خواهید بودید که خب این همه وقت و انرژی برای خواندن یه زبان که هر چقدر هم بهش مسلط باشید باز مجبور خواهید بود تز رو به زبان انگلیسی* چه فایده ای خواهد داشت**.
همش فکر می کنید اگر این همه وقتی که صرف یاد گیری این زبان کردم صرف کار دیگر می کردم مثلا همون انگلیسی ام رو بیشتر و بیشتر تقویت می کردم خیلی بیشتر از این زبان در آینده به دردم می خورد.
نگاه کنید اکثر کسانی که تو ژاپن درس خواندن با این که اکثر کارهای اداری شون یا تز شون رو به انگلیسی انجام می هند اما از نظر زبان انگلیسی و قدرت تسلط به آن ضیعف هستند.
تا وقتی هم که به یه کشور انگلیسی زبان نروند خودشان هم متوجه نخواهند شد چقدر در انگلیسی لنگ می زند.
کلا ایرانی ها فارسی فکر می کنند بعدتبدیلش می کنند به انگلیسی. حالا تصور کنید طرف ژاپنی هم فکر می کنه بعد تبدیلش میکنه به انگلیسی اصلا نمیشه فهمید چی داره میگه ؟!! نمیدونم مفهوم هست من چی دارم میگم یا نه؟!
حالا من چرا اینقدر رو زبان انگلیسی تاکید میکنم.ببنید اول از همه شما باید بدونید بعد از این که درستان تمام شد میخواهید چه کار کنید؟ به نظر من کشور ژاپن برای شما به عنوان یک خارجی جایی نداره. هر چقدر کار شما خوب باشه هر چقدر تو آن سیستم پشرفت کنید باز یه زمان هست که باید از آن کشور بزنید بیرون.
تعداد خارجی های که تو ژاپن کار هیت علمی دارند آنقدر پایین هست که شاید بشود با دست هم شمرد. از طرفی شما تو سیستم دانشگاهی ژاپن هیچ وقت امکان تدریس کردن رو ندارید بنابراین اگر میخواهید پیشرفت کنید یه زندگی راحت و کم استرس تر داشته باشید زمانی به این نتیجه میرسید که باید از ان کشور بزنید بیرون خب این همه در ژاپن زحمت کشید حالا وارد یه کشور دیگر می شوید باز باید همه چیز رو از اول شروع کنید. اولین چیز هم مون اختلاف زبان انگلیسی شما با کسی هست که تو یه کشور انگلیسی زبان درس خوانده .
حالا از طرف دیگر در تمام طول تحصیل شما به معنی واقعی کلمه رعیت استاد راهنما هستید. تقریبا میشه گفت همه چیز شما دست استاد راهنما شماست.
البته سیستم دانشگاه ژاپن یه چیز خاص هست از این دانشکاه با آن دانشگاه تفاوت زمین و آسمان هست. حتی سیستم از این لب به لب دانشگاه کلی فرق داره. حتی برخورد یه استاد با دو شاگرد هم فرق داره. این طور نیست که همه تو یه لب یه سری درسها بخوانند همون ها رو امتحان بدهند. یا همه یه پی پر چاپ کنند می تواند دفاع کنند. کار رو تموم کنند تو یه لب استاد به یکی می گه تو باید ۳ تا پی پر داشته باشی به آن یکی دیگه با ۱ پی پر هم اجازه دفاع میده. همه چیز دست آستاد راهنما هست.
این استاد راهنما شما هست که تصمیم می گیره شما چه درسی بخوانید. روی چه چیزی کار کنید. از چه منابعی استفاده کنید. چه ساعت بیاید سر کار. چه ساعت برید خونه. زبان ژاپنی بخوانی یا نخوانی چقدر تو زبان باید مهارت داشته باشی و از این قبیل چیزها یعنی خلاصه بگم در تمام طول تحصیل همه چیز و همه چیز شما دست ایشون هست. آن آزادی که مثلا یه دانشجو تو کانادا یا آلمان داره باید خواب ببنید.
حالا شانس بیاری این آدم شخص خوب و انسانی باشه مشکلات شما خیلی کمتر هست ولی اگر گیر یه ژاپنی بد افتادی دیگه بدبخت روزگاری ...
حالایه چند تامثال براتون می زنم. من خودم استادم دو هفته به شب امتحان تمام منبع کتابم و درسهایی رو باید امتحان می دادم عوض کرد و یه سری منابع و درس جدید رو تو همون تاریخ برای امتحان معرفی کرد.
شوهرم می خواست روی یه پروژه مشخصی کار کنه. خب آن سالها تو ایران استاد دانشگاه بود کاملا می دونست داره چه کار می کنه.ولی هر کاری می کرد ریس بزرگ اجازه نمیداد می گفت این کار بدرد نمی خورد .با زبان بی زبانی میگفت تو ایرانی هستی و نمی فهمی. این جا گروه کار می کنه تو همه بهتره دنباله رو گروه باشی و از خودت نظریه در نکنی . هاهاها(در صورتی که همین کشور آلمان برای آن پروژه ما رو با هزار ناز کشی از کانادا آورد آلمان بهمون اقامت داد با یه پول گنده . اما ریس ژاپنی شوهرم حتی جواب ای میلش رو هم نمی داد .)
یادم می یاد شوهرم در تمام مدتی که ژاپن بود شاید ۳ یا ۴ بار بیشتر ریسش رو از نزدیک ندیده بود همه این مورد هم تو مهمونی بود در حالی که در مست مست بود و هیچ حرف جدیدی نمی شد باهش زد. همیشه ناچار بود یه مسنجر داشته باشه آن همه آدمی که همه تعداد مقالاتش بسیار کمتر از شوهرم بود و هم پستش خیلی پایین تر ازش بود و از همه مهمتر طرف هیچ مسولیتی نداشت فقط و فقط نقش یه مسنجر رو داشت . می توانید تصور کنید کار کردن با این گروه چقدر سخت و دشوار هست.
یا یکی از دوستانم استادشون سر ساعت ۷ صبح تو لب بود و به همه میگفت شما باید قبل از من تو لب باشید. گاهی ما مسخره می کردیم بهش می گفتم این شما رو به چشم آبدارچی می بینه که باید سمار رو قبل از ورودش روشن کنید چای دم کنید تا ایشون تشریف بیاروند.
یا مجبور بودند ژاپنی رو تا ترم شش بخوانید یا فقط ژاپنی حرف بزنند.
یا یه چیز دیگر مثلا ما تو لبمون کارگر که آن جا رو تمیز کنه نداشتیم . هر هفته یا دو هفته یه بار باید روز شنبه همه می امدند لب رو جارو میکردند دستشویی راهرو می شستند نطافت می کردند بعد برای نهار همه با رییس بزرگ می رفتند نهار.
تازه نهار رو هم نه جاش رو شما انتخاب می کردی نه نوع غذا رو . رییس می گفت می ریم این جا این غذا رو میخوریم همه باید با لبخند تایید می کردند کلی به به چه چه که چه انتخاب خوبی کسی هم که مثلا آن غذا رو دوست نداشت باید میخورد.
مثلا ما یه دوست بنگلادشی مسلمان داشتیم که هر بار استاد می خواست اول غذا ساکه یا مشروب بخوره تاکید می کرد من مسلمانم مشروب نمیخورم ولی باز در کمال تعحب استاد براش مشروب می ریخت بعد هم همه باهم کام پای بخورید دیگه...
شاید الان برای شما این سخت به نظر نیاید ولی واقعا در طول زندگی این چیزهای خیلی کوچک ازار دهنده هست
.
نکته دیگری رو من خیلی دوست دارم بهتون بگم به نظر من مردم ژاپن اصلا نژاد پرست نیستند. خیلی هم مردم باز و خوب و کمک کنی هستند. ولی دولت ژاپن به معنی واقعی کلمه راسیست هست تو جا جا قوانین کشور بوی نژاد پرستی میاد. دولت ژاپن هیچ بوی از انسانیت و حقوق بشر نبرده و اصلا نمیدونه حقوق بشر یعنی چی؟! به طور مثال هم براتون بگم ژاپن به هیچ عنوان پناهنده نه سیاسی نه غیر سیاسی نه تحت هیچ عنوانی قبول نمیکنه. یعنی اگر گذر یه بنده خدایی یه روز به کمک ژاپن افتاد فاتحه اش خوانده شده . ماجرای برخوردش با بابی فیشر یادتون هست که چطور انداختش بیرون ...
خلاصه یادتون باشه اگر یه روزی از دست استاد راهنما تو یا یه ژاپنی به دولت شکایت بردید دولت هیج کمکی به شما نحواهد کرد. یه دوست روسی من که تو هیروشیما حقوق می خواند می گفت یه آمار گرفت شده که تو دعوی خارجی با ژاپنی ۹۰ درصد به نفع طرف ژاپنی رای داده شده . دیگه خودتون بخوانید حدیث مفصل رو و یادتون باشه استاد تو ژاپن یعنی خدا یعنی بالاتر از دولت یعنی همه چیز .
به نظرم سیستم تو کشور های دیگر حتی تو همین آلمان که این همه به خشونت سردی معروف هست خیلی خیلی انسان تر از ژاپن هست.
ببنید من خودم خیلی کشور ژاپن رو دوست دارم. بخاطر این که خیلی متفاوت هست و شما خیلی چیز یاد می گیرید ولی واقعا نه برای زندگی نه برای درس خواندن به هیچ کس حتی خودم هم توصیه اش نمی کنم. به نظر من بر همه مردم واجب هست یه سفر بروند ژاپن آن هم فقط یه هفته نه حتی دوهفته :)
من تا وقتی که تو ژاپن بودم همش فکر می کردم من چقدر خوب پول در میاریم .ولی الان فکر می کنم چه اشتباهی کردم اکر تو کانادا مونده بودم آلان خیلی خیلی موفقتر بودم . خیلی موفق تر بودم . یا شوهرم همون کاری که تو ژاپن کرد اگر تو کانادا یا تو آلمان کرده بود الان خیلی وضعیت اش فرق می کد. شاید هم یکی از مفاخر جامعه ایرانی بود. هاهاهاه
می دونم خیلی خیلی بریده بریده از آین شاخه به آن شاخه هست خیلی چیزها بود می خواستم بگم اصلا یادم رفت. خیلی رو کلی گفتم باید ببخشید ولی واقعا با این وقت کمی که داشتم و این دخترک غروغرو اگر همین هم می خواستم یه وقت دیگر بنویسم شاید به سال دیگر می کشید یا می رفت به دست فراموشی. مثل همیشه به بزرگواری خودتان غلط غولوط و متن بریده بریده رو بر من بخشید.
دلم میسوزه براتون نگم که چه وقت و انرژی و این بدبخت صرف تعریف کردن و توضیح کارهاش به آن سن سی کله پوک اش کرد .
می دونم خیلی خیلی بریده بریده از آین شاخه به آن شاخه هست خیلی چیزها بود می خواستم بگم اصلا یادم رفت. خیل جاها رو کلی گفتم باید ببخشید ولی واقعا با این وقت کمی که داشتم و این دخترک غروغرو تمرکز کردن واقعا برام سخت هست.
اگر همین ها رو هم می خواستم یه وقت دیگر بنویسم شاید به سال دیگر می کشید یا می رفت به دست فراموشی. مثل همیشه به بزرگواری خودتان غلط غولوط و متن بریده بریده رو بر من بخشید.
اگر نکته خاصی هست بپرسید جواب می دهم.
میشه خواهش کنم وقتی نظر تون رو می نویسد یه اسم حتی مستعار انتخاب کنید من میخواهم جواب بنویسم بگم چی ناشناس اول ناشناس دوم آخه خدا رو خوش می آید.
* هر چقدر ژاپنی یاد بگیری باز باید تز رو انگلیسی بنویسی.
** از ژاپن که بری بیرون آن زبان به آن سختی با آن همه وقت و نیرویی که صرفش کردی به هیج دردت نمی خوره. تو یه مدت کوتاه
هم فراموشش می کنی.