موزه هولوکاست برلین
رفتیم برلین نهارش خیلی بد بود. اما رییس جمهورش نه تنها بد بو نبود خیلی هم خوش بو بود.به دخترک گفت: در آینده باید جای ددی تو بگیری ها... دخترک هم صاف برگشت گفت: نه! من میخواهم فرست لیدی بشم :)
۴/۱۶/۱۳۸۷
فرست لیدی
موزه هولوکاست برلینرفتیم برلین نهارش خیلی بد بود. اما رییس جمهورش نه تنها بد بو نبود خیلی هم خوش بو بود.به دخترک گفت: در آینده باید جای ددی تو بگیری ها... دخترک هم صاف برگشت گفت: نه! من میخواهم فرست لیدی بشم :)
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱۰ نظر:
To the owner of this blog, how far youve come?You were a great blogger.
عجب جواب باحالی!
سلام تیلا جان . ماشالله دخترت چه بزرگ شد. بابا دست خوش تو این آقای پرزدینت ما رودیدی ما که الان اینهمه ساله اینجاییم هنوز ندیدیمش . ولی خیلی آدم های خوبی هستند هم خودش و هم زنش . دخترت هم که اگر فرست لیدی آلمان بشه ما کلی به خودمون مینازیم . سبز باشی .
راست گفته بچمون
man nafahmidam,
in raees jomhoure koja bud?
in ke angela merkel nist?!
تیلا....؟! یعنی دیگه جواب دائی ترزا رو هم نمیدی....؟:(
یه حکایتی بگم ولی بحق دوستی های قدیمی بدل نگیر لطفن!
یارو رفته بود مشهد زیارت...بعد که برگشته بود ***میبخشی البته***...دیگه بعد از توالت نظافت نمیکرد...خلاصه....کدخدابه آخوند ده خبر میده و یه روزی که همه مسجد جمع شده بودند :آخوند میگه:کسیکه میره زیارت و اینجور جاها باید پاک بشه و غیره....مش اسمال رفتی زیارت برگشتی دیگه چرا طهارت نمیکنی؟ اسمائیل میگه برو پی کارت....آخوند بی مصرف!
من این دستو که به زریه آقا مالیدم انتظار داری بیارم بمالم به اونجام...
حالا:)) ....حکایت ماها...
آقا امیر بلندیان انشالله رو به دیفال بچه دار بشی می فهمی من چی می گم. من دیشب داشتم غر غر می کردم که الان نزدیک به سه ساله از وقتی این دخترک امده من حتی یه شب هم سه ساعت نخوابیدم هر حال من هرچی داد بزنم قربونت میایی واسم حکایت می گی ها اما واقعا دلم یه دل سیر ویگردی و بلاگ نویسی میخواد که واقعا اصلا ابدا تا مدتها نمیتاونم حتی بهش فکر کنم. به هر حال کوتاهی من رو می بخشی شاید به دلیل همین دلیل خورهای دوستان هم دیگه اصلا نمیتوانم حتی یه پست کوتاه بنویسم. راستی یه چیزی بهت بگم چند وقت پیش خواهر می گفت من خیلی دلم برای این دخترک تنگ شده میخواهم یه دو هفته مرخصی بگیریم بیایم آن جا ببنمش اما من گفتم نیا چون ما اصلا الان وقت برای دیدن تو نداریم یه پند روز سر سنگین بود ای میل نمی زد بعد چند روز گفت درک می کنم موقعیت تون رو خلاصه از دلخوری در امد. امیدوارم تو هم این کوتاهی های من رو درک کنی قول می دهم در اولین فرصت جبران کنم.
میترا جان این اقا رییس جمهور آلمان که مقام تشریفاتی هست . آن خانم که سعادت دیدارش تو آخر آگست دست خواهد داد نخست وزیر آلمان هست .
شهره جان مرسی از این که دختر ما رو به فرست لیدی بودن جرمنی قبول کردی. این آقای دکتر پرزدنت شما هم اقعا آدم حسابی هست ها شما پرزدنت دارید ایران اسلامی هم پرزدنت داره آدم میخواهد از غم یکی بکوبه تو سر خودش . واقعا این آقای دکتر و خانمش خیلی آدمهای خوبی بودند. کاش می امدی باهم می رفتیم از نزدیک ببنی شون آن کاخ شون ساده و صمیمی بود که حد نداشت.
دلم برات تنگ شده تیلا ... منتظرم بالاخره یک روز سرت خلوت می شه من و تو با هم حسابی گپ می زنیم ... این عکس دخترک رو قورت دادم .. می بوسمت ... بچلونش ... می دونی که همیشه دوستت دارم ...
اختیار داری نازنینم ....من فقط دلم برات خیلی تنگ شده...
از زیارت امام بزرگوار هم بسیار مسرور و شادمان شدیم:))
تیلا یادته که پروانه ظهور کرده بود...
ارسال یک نظر