۵/۲۲/۱۳۸۷

تعطیلات





از یه چیزی که تو آلمان خیلی خوشم می آید این اسم گذاری خیابون هاش به اسم دانشمندانش هست. قربونش برم کم هم نیستند.
خیلی احساس خوبی آدمهای که فقط تو کتابها خواندی یه دفعه مجسمه شون رو یا اسمشون روی یه خیابون می بینی.


این ماه انکار ماه تعطیلی و تنبلی هست. از چند جا منتظر یه سری کار های اداری هستیم. همه رفتند تعطیلی و مرخصی کسی پی گیر کار نیست.
به الفی الفی می گم بیا ما هم یه چند روزی بریم مسافرت خفه شدیم بس این جا بودیم.

دخترک هم انکار دیگه از یه جا موندن خیلی کلافه شده.
دیروز به من میگه این ها که تو این هواپیما هستند خیلی آدمهای خوشبختی هستند؟!
می گم چرا مادر ؟!!
میگه خوب دارن میرند خونه مادربزرگشون . آن پر از کادو سورپرایز هست.

البته فعلا بزرگترین معضل زندگیش پوپ کردن سارا و آزی ( عروسکهاش )تو شلوارشون هست.

خلاصه ما یه هفته ای داریم میری دور سویيس .
برگردم حتما دنبال ورقی از زندگی مو می نویسم.




۵ نظر:

ناشناس گفت...

دارم به پوپ کردن سارا و آزی می خندم .. قربونش برم .. سویس خوش بگذره .. خیلی خوشگله .. حسابی لذت ببر ...

ناشناس گفت...

خوش به حالت تیلا جون!
من که چاهار ساله که فقط رفتم سر کار و اومدم خونه.
تعطیلات بی تعطیلات!

نارنج

آورا گفت...

این دخترکم عین مامانش اهل سفره ها!!

... گفت...

تیلا جان امیدوارم که بهتون سویس خوش بگذره . آدمهاش خیلی زشتن ولی کوههاش قشنگه . دختر گلت رو خیلی ببوس و بگو که عروسکهای دختر من هم قبلن ها خیلی تو شلوارشون پوپ میکردن !!! نازشو برم . میبوسمتون . یادم رفت تو ایمیل بگم که سفرتون خوش . سبز باشی .

امیربلندیان گفت...

تیلا جون امیدوارم تصاویر مدهشی از طبیعت آلپاین برامون به ارمغان بیاری.
خوش بگذره نارنین.

Lilypie 3rd Birthday Ticker