وبلاگ من یه سری خواننده مشخص و ثابت داره که از سالها قبل من رو می شناسند و شاید به نوعی سرنوشت من رو دنبال می کنند.این خوانندگان من که روی تخم این دوتا چشم جا دارند خیلی برام عزیز هستند دیگه کاملا من رو می شناسند. تفکرم رو خط مشی سیاسی ام و خصوصیات اخلاقیم رو کم بیش میدانند.به نوعی شاید جزوه خانواده من حساب می شوند.
یه سری هم خواننده دایمی جدیدا پیدا کردم که باز هم احساس می کنم از یه طبقه خاص هستند و نوشته های من رو علی رغم همه اشکالات دستوری گرامی املایی دوست دارند و شاید آنها هم به نوعی سرنوشت نویسنده وبلاگ رو دنبال می کنند.
یه سری خواننده گذری هم جدیدا پیدا کردم.همین جور گذری می آیند یه دوتا پست از وبلاگ رو می خوانند بعد می بیینه طرف مثلا رفته لندن داره به به چه چه می کنه دیگه به خودش زحمت نمیده که دو پست بیشتر هم بخوانه شروع می کنه به متلک گفتند که چه خوب شد رفتی خارج پول دار شدی؟ گاو گوسفند فروختی؟ چارت حرف بی ربط و با ربط می زنه اصلا هم خبر نداره که نویسنده این وبلاگ تقریبا همه عمر گهربارش رو خارج از ایران بوده حالا اگر تشریف ببرده ایران به معنی واقعی رفته خارج. در واقع خارج ایشون به نوعی داخل نویسنده حساب میشه و برعکس.
حالا حرف حساب من چیه؟!! درست که من گفتم یه دعوتنامه بالاترین می خواهم. ( هرچند کسی به روی مبارکش نیاورد) درست که من گفتم دوست دارم عضو بالاترین بشم. اما به هیچ عنوان به هیچ عنوان دلم نمی خواد لینکی از وبلاگ من بره تو سایت بالاترین. ( جان من التماس نکن راه نداره) هرچند اگر کسی این کار رو من می کنه و لینکی به من میده نهایت لطف رو درحق من می کنه و من کمال تشکر و قدردانی رو ازش دارم ولی اصلا دلم نمی خواد یه سری خواننده گذری از این نوع خواننده مدل آخری که خدمتون عرض شد به این وبلاگ پاشون باز بشه.
این اواخر اینقدر پست ها آخرم که معلوم طرف امده همین جور یه کیلک روش کرده دو تا حرف با ربط بی ربط هم زده رفته پی کارش. بنابراین لطف کنید برادر لینک نفرمایید. نه مستقیم نه غیر مستقیم.
اکانت دارید مرحمت کنید. لینک نه دست شما درد نکنه.
تازه من می خواهم این جا رو یه کم باز تر بنویسم. بنابراین هر چی خواننده گذری کمتر داشته باشم بهتر.
یه سری هم خواننده دایمی جدیدا پیدا کردم که باز هم احساس می کنم از یه طبقه خاص هستند و نوشته های من رو علی رغم همه اشکالات دستوری گرامی املایی دوست دارند و شاید آنها هم به نوعی سرنوشت نویسنده وبلاگ رو دنبال می کنند.
یه سری خواننده گذری هم جدیدا پیدا کردم.همین جور گذری می آیند یه دوتا پست از وبلاگ رو می خوانند بعد می بیینه طرف مثلا رفته لندن داره به به چه چه می کنه دیگه به خودش زحمت نمیده که دو پست بیشتر هم بخوانه شروع می کنه به متلک گفتند که چه خوب شد رفتی خارج پول دار شدی؟ گاو گوسفند فروختی؟ چارت حرف بی ربط و با ربط می زنه اصلا هم خبر نداره که نویسنده این وبلاگ تقریبا همه عمر گهربارش رو خارج از ایران بوده حالا اگر تشریف ببرده ایران به معنی واقعی رفته خارج. در واقع خارج ایشون به نوعی داخل نویسنده حساب میشه و برعکس.
حالا حرف حساب من چیه؟!! درست که من گفتم یه دعوتنامه بالاترین می خواهم. ( هرچند کسی به روی مبارکش نیاورد) درست که من گفتم دوست دارم عضو بالاترین بشم. اما به هیچ عنوان به هیچ عنوان دلم نمی خواد لینکی از وبلاگ من بره تو سایت بالاترین. ( جان من التماس نکن راه نداره) هرچند اگر کسی این کار رو من می کنه و لینکی به من میده نهایت لطف رو درحق من می کنه و من کمال تشکر و قدردانی رو ازش دارم ولی اصلا دلم نمی خواد یه سری خواننده گذری از این نوع خواننده مدل آخری که خدمتون عرض شد به این وبلاگ پاشون باز بشه.
این اواخر اینقدر پست ها آخرم که معلوم طرف امده همین جور یه کیلک روش کرده دو تا حرف با ربط بی ربط هم زده رفته پی کارش. بنابراین لطف کنید برادر لینک نفرمایید. نه مستقیم نه غیر مستقیم.
اکانت دارید مرحمت کنید. لینک نه دست شما درد نکنه.
تازه من می خواهم این جا رو یه کم باز تر بنویسم. بنابراین هر چی خواننده گذری کمتر داشته باشم بهتر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر