دیشب یادم رفته این رو بنویس ام. الان چند وقته می خواهم بهتون توصیه کنم اگر این فیلم رو ندیدید حتما ببنید. با بازی هنر پیشه مورد علاقه من در نقش اول.
من مطمئن هستم هيچ جا دنيا آدمها به خوشحالی ايرلندی ها نيستند. انکار اين ملت جز تفريح کردن کار ديگری ندارند. سر ساعت شش تمام فروشگاه بوتيک ها هر چی بيزنس هست هول هول می بندند. اگر زیاد خرید رو طول بدی پرور پرو بهت میگه من میخواهم ببندم برم.
دختران و پسران شتابان افتان و خيزان می روند خونه. يه چيزی خورده نخورده دوش می گيرند چسان و فسان بدو بدو راه ميافتاند سمت بار تا نزديک صبح بساط خوشی به راه مردم زن و پير و جوان همه انکار در خوشی کردن با هم مسابقه مي دهند. هفت روز هفته بدون تعطیلی!!
من فکر می کردم فقط شهر ما این جوری. انکاری زندگی شبانه و تفریجات بی ناموسی تو دابلین خیلی بیشتره.
جالب که مدام می گویند ما نیاز به شادی داریم چون هوای خوب نداریم خوب مجبوریم یه جور خودمون رو شاد کنیم.( حالا من گیر دادم که یه ذره کار هم بکنید بد نیست ها)
ايرانيان عزيز لطفا دلتون نسوزه. هيچ جای دنيا اينقدر مردم بساط جشن و پارتی و عروسی و دوره ندارند. آن رو واسه آن جاپنی ها بدبخت نوشتم . مخصوصا زن ها شون .
خب! ما رفتيم دابلين با اين که بار اومون نبود اما اين بار خيلی بهمون خوش گذشت. خيلی زياد جای همه شما خالی
اولین این که ایرلند نزدیک به چهار میلیون جمعیت داره که نزدیک به یک میلیون نفرشون در دابلین زندگی می کنند. مساحت اش 70,282 کيلومتر مربع است.
اولین و قدیمی ترین سمبلش Harp ( ساز مورد علاقه من) بوده قبلا روی سکه های پولشون هم حک می کردند. اما امروزه فقط در جاهای دولتی و پلیس استفاده می شه.
سمبل دیگرش هم Shamrock (فکر کنم به فارسی ميشه شبدر ) است. که فکر می کنند قدرت جادويی با عدد قدرتمند ۳ هست.
بيشترين توريستی که از ايرلند ديدن می کنه از کشور آمريکاست. می دانيد که نزديک به هفتاد ميليون ايرلندی در آمريکا زندگی می کنندو اکثر کسانی که هم برای ويزيت به ايرلند می آيند نسل های بعدی مهاجران هستند. کلا فکر کنم فرهنگ جهانخواری ( آمريکا) مخصوصا موزيک کانتری خيلی شبيه به موزيک ايرلندی هست.
این شهر خودشون می گویند که چهار فصل در یک روز . روز اول که بارون شدید بود. اما ما زیر بارون کلی شهر و پیاده گشتیم. جوجو هم کم نیاورد هر جا آهنگ ایرلندی شنید وایستاد دست زد و کلی مردم رو درو خودش جمع کرد. اگر تو خیابون جایی کسی ساز یا چیزی میزد دیگه باید زور زورگی از آن جا می بردیمش. ( قلی میگه عین مامانش عاشق ساز و رقصه)تو آن عکس ساعت نزدیک دو شب هست و این خانم هم انکار نه انکار باید بخوابه. کلی مردم تعجب میکردند از دیدن بچه سرحال آن هم آن وقت شب. تا شب تو هتل هم نمی خواست بخوابه با کلی دعوا خوابید.
Dublin Castle
این قلعه هم رفتیم دیدیم که راهنماش خیلی خوب توضیح می داد و کلی اطلاعات جالب از زمین زمان هوا آسمون میداد . اما این جوجو از خواب پرید بود آنقدر بد اخلاقی کرد که هواس همه رو پرت کرد بیچاره راهنما هم چند دفعه یادش رفت چی می خواد بگه.
خیلی نتوانستم استفاده کنم اما یه چیزهای جالب آن وسط های گریه جوجو شنیدم. مثلا می گفت این در ورودی قلعه مجسمه ها پشت به شهر دابلین هست. و این نماد اینه که به افراد داخل قلعه بیشتر توجه داره تا مردم شهر. و یا این مجسمه عدالت که تروازو دستش هست اگر خوب دقت کنید تراوز کفه هاش مساوی نیست. یه کفه سنگین تر هست. و نماد این هست که یه کفه به طرف افراد داخل قلعه همیشه سنگین تر هست.
این اتاقی هست که در آن تصمیم گرفته شد ایرلند بشه رییس اتحادیه اروپا. نکته جالب دیگر هم صندلی های این میز هست که مردانه و زنانه هستند. برعکس همیشه صندلی های بزرگ و پهن متعلق به خانم هاست و صندلی های باریک مال مردهاست. دلیلش هم این
هست تو آن زمان زنان لباس های خیلی چین دار می پوشند و این صندلی ها از ریخته شدن دامنشان روی زمین جلوگیری می کرد.
این هم صندلی اعلحضرت هست که تاجش هم اگر دقت کنید آن بالا معلوم هست. این هم مبل مخصوص لاور هست که دقیقا روبه روی صندلی اعلحضرت هست. آین هم آینه مخصوص ملکه هست که به شکل تاجش هست.
اين هم يه صحنه غم انگيز . اين هم مجسمه James Joyce نویسنده معرف.
این آقا هم کلی باعث سر گرمی جوجو بود.کلا از اين چيزها تو ايرلند خيلی زياد هست. اما اين يکی خيلی مورد پسند واقع شده بود.
ده جای ديدنی دابلين رو قردا اضافه می کنم. الان ديگه خيلی خسته شدم. شما اين جا عکس ها رو ببنيد . شايد خوشتون آمد هرچند که اصفهان خيلی خوشگلتر و ديدنی تر از اين شهر بود
دختران و پسران شتابان افتان و خيزان می روند خونه. يه چيزی خورده نخورده دوش می گيرند چسان و فسان بدو بدو راه ميافتاند سمت بار تا نزديک صبح بساط خوشی به راه مردم زن و پير و جوان همه انکار در خوشی کردن با هم مسابقه مي دهند. هفت روز هفته بدون تعطیلی!!
من فکر می کردم فقط شهر ما این جوری. انکاری زندگی شبانه و تفریجات بی ناموسی تو دابلین خیلی بیشتره.
جالب که مدام می گویند ما نیاز به شادی داریم چون هوای خوب نداریم خوب مجبوریم یه جور خودمون رو شاد کنیم.( حالا من گیر دادم که یه ذره کار هم بکنید بد نیست ها)
ايرانيان عزيز لطفا دلتون نسوزه. هيچ جای دنيا اينقدر مردم بساط جشن و پارتی و عروسی و دوره ندارند. آن رو واسه آن جاپنی ها بدبخت نوشتم . مخصوصا زن ها شون .
خب! ما رفتيم دابلين با اين که بار اومون نبود اما اين بار خيلی بهمون خوش گذشت. خيلی زياد جای همه شما خالی
اولین این که ایرلند نزدیک به چهار میلیون جمعیت داره که نزدیک به یک میلیون نفرشون در دابلین زندگی می کنند. مساحت اش 70,282 کيلومتر مربع است.
اولین و قدیمی ترین سمبلش Harp ( ساز مورد علاقه من) بوده قبلا روی سکه های پولشون هم حک می کردند. اما امروزه فقط در جاهای دولتی و پلیس استفاده می شه.
سمبل دیگرش هم Shamrock (فکر کنم به فارسی ميشه شبدر ) است. که فکر می کنند قدرت جادويی با عدد قدرتمند ۳ هست.
بيشترين توريستی که از ايرلند ديدن می کنه از کشور آمريکاست. می دانيد که نزديک به هفتاد ميليون ايرلندی در آمريکا زندگی می کنندو اکثر کسانی که هم برای ويزيت به ايرلند می آيند نسل های بعدی مهاجران هستند. کلا فکر کنم فرهنگ جهانخواری ( آمريکا) مخصوصا موزيک کانتری خيلی شبيه به موزيک ايرلندی هست.
این شهر خودشون می گویند که چهار فصل در یک روز . روز اول که بارون شدید بود. اما ما زیر بارون کلی شهر و پیاده گشتیم. جوجو هم کم نیاورد هر جا آهنگ ایرلندی شنید وایستاد دست زد و کلی مردم رو درو خودش جمع کرد. اگر تو خیابون جایی کسی ساز یا چیزی میزد دیگه باید زور زورگی از آن جا می بردیمش. ( قلی میگه عین مامانش عاشق ساز و رقصه)تو آن عکس ساعت نزدیک دو شب هست و این خانم هم انکار نه انکار باید بخوابه. کلی مردم تعجب میکردند از دیدن بچه سرحال آن هم آن وقت شب. تا شب تو هتل هم نمی خواست بخوابه با کلی دعوا خوابید.
Dublin Castle
این قلعه هم رفتیم دیدیم که راهنماش خیلی خوب توضیح می داد و کلی اطلاعات جالب از زمین زمان هوا آسمون میداد . اما این جوجو از خواب پرید بود آنقدر بد اخلاقی کرد که هواس همه رو پرت کرد بیچاره راهنما هم چند دفعه یادش رفت چی می خواد بگه.
خیلی نتوانستم استفاده کنم اما یه چیزهای جالب آن وسط های گریه جوجو شنیدم. مثلا می گفت این در ورودی قلعه مجسمه ها پشت به شهر دابلین هست. و این نماد اینه که به افراد داخل قلعه بیشتر توجه داره تا مردم شهر. و یا این مجسمه عدالت که تروازو دستش هست اگر خوب دقت کنید تراوز کفه هاش مساوی نیست. یه کفه سنگین تر هست. و نماد این هست که یه کفه به طرف افراد داخل قلعه همیشه سنگین تر هست.
این اتاقی هست که در آن تصمیم گرفته شد ایرلند بشه رییس اتحادیه اروپا. نکته جالب دیگر هم صندلی های این میز هست که مردانه و زنانه هستند. برعکس همیشه صندلی های بزرگ و پهن متعلق به خانم هاست و صندلی های باریک مال مردهاست. دلیلش هم این
هست تو آن زمان زنان لباس های خیلی چین دار می پوشند و این صندلی ها از ریخته شدن دامنشان روی زمین جلوگیری می کرد.
این هم صندلی اعلحضرت هست که تاجش هم اگر دقت کنید آن بالا معلوم هست. این هم مبل مخصوص لاور هست که دقیقا روبه روی صندلی اعلحضرت هست. آین هم آینه مخصوص ملکه هست که به شکل تاجش هست.
اين هم يه صحنه غم انگيز . اين هم مجسمه James Joyce نویسنده معرف.
این آقا هم کلی باعث سر گرمی جوجو بود.کلا از اين چيزها تو ايرلند خيلی زياد هست. اما اين يکی خيلی مورد پسند واقع شده بود.
ده جای ديدنی دابلين رو قردا اضافه می کنم. الان ديگه خيلی خسته شدم. شما اين جا عکس ها رو ببنيد . شايد خوشتون آمد هرچند که اصفهان خيلی خوشگلتر و ديدنی تر از اين شهر بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر