اين ايرانيان همیشه تاریخ یا از این طرف بام افتادند یا از آن طرف بام غش کردند خورند زمین . تو حول وحوش سالهای انقلاب تمام اسمهای که برای بچه های اسمهای عربی و قرآنی بود .
دختر ها یا زهرا بودند یا فاطمه یا خدیجه یا کبری یا سکنیه یا زینب و پسر ها هم محمد حسن و حسین و جواد و امیر و ابوالفضل و ابوذر یا عمار شدند.
الان هم که حداقل چند تا از دوستان من که بچه دار شدند تو اين چهار پنج سال آخير اسم بچه هاشون را آريانا ٬ آرين ٬ آرايين شده حداقل سه تا از دوستان من تو اين يکی دوسال اسم بچه شون را یکصدا آريانا گذاشتند. از هر کدومشون هم که میپرسم ميگويند ما ايرانی هستيم تو خارج از کشور بايد اسم بچه مون نشانه ای از ايرانی بودن ما داشته باشه.
راستش من که نفهميدم ما از يک طرف ادعا ميکنيم ۲۵۰۰ تاريخ و تمدن داريم بعد تنها راهی که به نظر مون ميايد اسم ايران را زنده نگهداريم اینه که همه يکصدا اسم بچه هامون را آريانا و از اين قبيل بزاريم. من که نفهميدم شما فهميديد؟!
هر ايرانی از من میپرسه اسم بچه را چی ميزاره وقتی بچه ميگويم هاناکو يا ساتاکو دوتا شاخ در مياره البته من هم پشت سرش شاخ در ميارم که چرااسم جاپنی شاخ در آوردن داره؟!
حالا اومدم به اين آتووسان ميگم اسم بچه را چی بزاريم ميگه مظفر . ميگم حالا دختر شد چی؟ ميگه يه ه ميزاريم جلوش درست ميشه.
يه جوک هم بگم بخنديد. ما تو اين دانشگاه هيروشيما يه پر گوز سان داريم که از ترکيه آمده . همون که یکبار براتون گفته بودم بزرگترین آرزوش اینه که تو ترکیه انقلاب اسلامی به سبک انقلاب اسلامی ایران باشه .
اين پرگوز سان ما به هيچ غذای جاپنی لب نميزنه خودش میگه حتی اگر از گرسنگی بمیره. ميگه تنها غذا هايی را ميخوره که در بچه گی خورده باشه. تو مراسم ها که فقط غذايی جاپنی هستند اين بيچاره فقط سيگار ميکشه و آبجو ميخوره.
تو يکی از اين مراسم ها که پرگوز سان داشت آبجو ميخورد اوباياشی سان با خوشحالی بهش گفت من ميدونم تو چرا غذا نميخوری؟ما همه با چشم گرد شده ازش پرسيدیم چرا ؟! اوباياشی سان با قيافه متفکر گفت چون تو روزه هستی. وای خدا من هر دفعه يادم ميايد اين موضوع دو روز ميتوانم براش بخندم.
دختر ها یا زهرا بودند یا فاطمه یا خدیجه یا کبری یا سکنیه یا زینب و پسر ها هم محمد حسن و حسین و جواد و امیر و ابوالفضل و ابوذر یا عمار شدند.
الان هم که حداقل چند تا از دوستان من که بچه دار شدند تو اين چهار پنج سال آخير اسم بچه هاشون را آريانا ٬ آرين ٬ آرايين شده حداقل سه تا از دوستان من تو اين يکی دوسال اسم بچه شون را یکصدا آريانا گذاشتند. از هر کدومشون هم که میپرسم ميگويند ما ايرانی هستيم تو خارج از کشور بايد اسم بچه مون نشانه ای از ايرانی بودن ما داشته باشه.
راستش من که نفهميدم ما از يک طرف ادعا ميکنيم ۲۵۰۰ تاريخ و تمدن داريم بعد تنها راهی که به نظر مون ميايد اسم ايران را زنده نگهداريم اینه که همه يکصدا اسم بچه هامون را آريانا و از اين قبيل بزاريم. من که نفهميدم شما فهميديد؟!
هر ايرانی از من میپرسه اسم بچه را چی ميزاره وقتی بچه ميگويم هاناکو يا ساتاکو دوتا شاخ در مياره البته من هم پشت سرش شاخ در ميارم که چرااسم جاپنی شاخ در آوردن داره؟!
حالا اومدم به اين آتووسان ميگم اسم بچه را چی بزاريم ميگه مظفر . ميگم حالا دختر شد چی؟ ميگه يه ه ميزاريم جلوش درست ميشه.
يه جوک هم بگم بخنديد. ما تو اين دانشگاه هيروشيما يه پر گوز سان داريم که از ترکيه آمده . همون که یکبار براتون گفته بودم بزرگترین آرزوش اینه که تو ترکیه انقلاب اسلامی به سبک انقلاب اسلامی ایران باشه .
اين پرگوز سان ما به هيچ غذای جاپنی لب نميزنه خودش میگه حتی اگر از گرسنگی بمیره. ميگه تنها غذا هايی را ميخوره که در بچه گی خورده باشه. تو مراسم ها که فقط غذايی جاپنی هستند اين بيچاره فقط سيگار ميکشه و آبجو ميخوره.
تو يکی از اين مراسم ها که پرگوز سان داشت آبجو ميخورد اوباياشی سان با خوشحالی بهش گفت من ميدونم تو چرا غذا نميخوری؟ما همه با چشم گرد شده ازش پرسيدیم چرا ؟! اوباياشی سان با قيافه متفکر گفت چون تو روزه هستی. وای خدا من هر دفعه يادم ميايد اين موضوع دو روز ميتوانم براش بخندم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر