۶/۰۱/۱۳۸۴

جوک احمدی نژاد

این هم توضیح برای شهره عزيز و من عزیز که از سر نچرخيده جوجو پرسيده بوند.
همانطور که می دانید برای اين که يه بچه به طور طبيعی به دنيا بيايد و مشکلی نداشته باشد٬ بايد با سر دنيا بيايد. بنابراين سر بچه بايد به سمت پايين باشد. بعضی از بچه با پا ٬ بعضی ها با باسن و بعضی ها به صورت نشسته يعنی پای جمع شده تو شکم يعنی پا و باسن دنيا مي آيند. بچه های که به این سه شکل دنیا می آیند نیاز به عمل سزارین دارند. چون این طرز دنیا آمدن ممکن هست برای بچه و مادر خطرناک باشه. خطرناک ترین وضعیت هم همون حالت پا و باسن هست که دقیقا وضعیت این جوجو ما هست.اون اولیش که فهمیدم شاید عمل سزارین داشته باشم. آنقدر ناراحت بودم و مداوم با مادرم حرف میزدم و بهش می گفتم که از این که نمی توانم بچه را طبیعی دنیا بیارم احساس گناه می کنم. فکر می کنم مادر خوبی نیستم و لیاقتش رو ندارم. بیچاره آن هم کلی حرف دلداری که بچه طالم داشتن به نوع زایمان ربطی چندانی نداره و نگران نباش کلی مسئله رو برام جا انداخت.
حالا این جای رو که من انتخاب کردم اولا که معروفترین کلینک این شهر هست بعدش هم دلیل دیگر برای انتخاب این مرکز نزدیکی آن به آپارتمان ماست. حدود دو دقیقه پیاده را هست. روز یکه این جا رو انتخاب می کردم می گفتند که اتاق خصوصی ندارند ٬ چون ماه سپتامبر پر ترافیک ترین زمان هست. ( دکتر به شوخی می گفت این ها نیو یر بی بی هستند) بنابراین تمام اتاق خصوصی پرشده. با کلی اصرار من که حتما می خواهم همین مرکز برم. گفتند اتاق عمومی بگیریم اما تو اتقاق عمومی یه نفر دیگر هم هستند و برخلاف اتاق خصوصی نمیتوانم نوع غذا و این که حلال باشه رو انتخاب کنم. وسایل بهداشتی ( حمام و توالت) با یه نفر دیگر مشترک هست. من هم از سر ناچار قبول کردم . البته برای غذا خیلی مشکلی ندارم . اما خب شاید یه کم حمام مشترک برام سخت باشه که بی خیالش شدم.( ژاپنی ها آدمهای تمیزی هستند).
حالا این کلینک برای عمل سزارین باید یه دکتر دیگر هم از بیمارستان عمومی صدا کنه تا در روز سزارین حاضر باشد. واسه همین دکتر هر دو روز یکبار سعی می کنه جوجو را بچرخونه. منهای ورزش که هر شب باید انجام بدم و نفسم رو بند میاره و منهای دردش که تمام شکمم رو کبود کرده٬ دکتر می خواد تا آخرین روز صبر کنه تا شاید موفق به چرخوندن سر جوجو بشه و حاضر نیست به ما تاریخ مشخصی رو بده. ازان طرف هم شوهرک می خواد برنامه کاریش را ببنده و تاریخ می خواد تا یه جوری برنامه کاریش رو هماهنگ کنه تا بتوانه بیشتر ین زمان را در کنار ما باشه. همین این ها دست به دست دادن تا روزهای پر استرسی را داشته باشیم.
واقعا داره حالم از این سیستم دیکتاتوری ژاپن به هم می خوره . این که نمی توانی با دکتر حرف بزنی و نظرت رو بگی و هر چی آن می گه باید گوش کنی و چشم بگی و عین فرمان خدا اطاعت کنی. اصلا با اخلاقیات و روحیات من جور نیست. تا می خواهم حرف بزنم ٬ نرس های با لبخند از اتاق بیرونم می کنند.این کار آنقدر من رو عصبانی می کنه حد نداره. بابا نمیخواهم بخورمش که می خواهم حرف بزنم.

از آن طرف هم سیستم مدیریت ژآپنی گوش فلک رو پر کرده. همه میگویند که خیلی انسانی هست. توش به اسنان بها میدهند. سیستم امریکایی انسان رو له میکنه. استادهای ژاپنی خیلی هوای شاگردهاشون رو دارند و چی و چی هستند.راستش من که تا حالا هیچ گونه توجه ای٬ ملاحظه ای و مهربانی از استادم ندیدیم. من هیچ کدوم از مراحل تحصیل ام را ایران نبودم و نمیدونم ان جا به چه شکل هست. اما در مقایسه با سیستم دانشگاه های قبلی و مدرسه ای که بودم.واقعا سیستم هم دانشگاه و هم سیستم مدرسه اش ایراد اساسی داره و هیچ گونه ملاحظه انسانی درش به چشم نمی خوره. دانشگاه اصلا چارت و سازمان نداره .بیشتر شبیه این کندو های عسل اداره میشه تا سازمان.
یه دونه استاد گذاشتن آن بالا که خداست. هر گروه برای خودش یه رول و قانون جدا داره و هر استاد برای خودش تصمیم می گیره. بین گروه ها هیچ رابطه ای نیست. هر گروه برای خودش مستقل عمل میکنه. همه چیز بستگی به استادت داره . اگر آدم خوبی باشه خوب کار خوب پیش میره اگر مثل استاد ما خسیس باشه برای یک نرم افزار ضروری باید هزار بار درخواست بدی اخرش میگه ۵۰۰ دلار پولش میشه ٬ ما پول نداریم؟!!
بین دو تا گروه صنایع و سیستم که تو یه طبقه و در کنار هم هستند. هیچ ارتباطی نیست. یه دونه کتاب که می خواهی که تو گروه صنایع هست باید هزار بار در خواست کنی.بعدش استاد بزرگ بدون هیچ خجالتی میگه اگر دوست داری از این نرم افزار یا کتاب استفاده کنی٬باید اسمش را تو پی یرت بیاری تا بهت اجازه استفاده بده.
استادت ناسیونالیست باشه خفه ات می کنه تا همه کارت رو ژاپنی انجام بدهی و ژاپنی حرف بزنی. اگر مثل استاد ما بی خیال این حرف ها باشه و کاری به آمدن رفتنت نداره فقط برای دفاع از تز دکترا سه تا مقاله می خواد. میگه برو هر وقت سه تا مقاله آوردی بیاد دفاع کن. هیچ کمکی هم بهت نمیکنه.از آن طرف مقاله میدی تو یه روژنالی که پولی هست. برای این که پول کمتر بده خفه ات می کنه که سر و ته دم مقاله را بزنی تا پول کمتری بده.منهای همه اینها سالی دو بار آن هم تو پارتی که تا کجا ساکه خورده و مست مست هست٬ نمیتوانی ایشون رو زیارت کنی. هر کاری داری باید به یه استاد رده پایین تر مراجعه کنه که در واقع منشی این استاد بزرگه هست نه استاد و بیشتر مسنجر هست و هیچ قدرت تصمیم گیری نداره.
برای نمونه هفته پیش کاتاگری سن سی ای میل زده که پی یرت رو بده. من هم هاج واج که کدوم پی پر رو ؟!! ان هم جواب داده پی پر برای کنفرانس ۲۳ سپتامبر که تو همین دانشگاه هیروشیما هست. بهش میگم بابا من شاید آن وقت رفتم برای زایمان گفتم که نمی توانم تو کنفرانس شرکت کنم. میگه باشه من با استاد بزرگ صحبت میکنم. حالا امروز صحبت کردن ای میل زده که استاد بزرگ گفتن چون دیگه مدرسه نمیری و تعطیل هستی تا آخر آگست پی پرت رو بده . بچه هم شاید قبل یا بعد ۲۳ سپتامبر دنیا اومد. کنفرانس هم که تو همین دانشگاه خودمون هست. یا من حالم خوب نیست یا ...
این روزها من بد جور قاطی پاتی هستم. اگر جواب کامنت نمیدم یا نمی رسم ای میل بزنم به بزرگواری خودتون ببخشید.

یه جوک بگم . شنیدید آقای احمدی نژاد می خواد اسم ایران را عوض کنه؟ چون هم اسمش زنانه هست هم هشت سال عراق بهش تجاوز کرده.

هیچ نظری موجود نیست:

Lilypie 3rd Birthday Ticker