۹/۰۸/۱۳۸۵

فکر کنید




این عکس تو آخرین روز اقامت مون تو کی از جاده های ایرلند گرفتم. شما با دیدن این تابلو به چه فکر می کنید؟!!

۹/۰۶/۱۳۸۵

عجیب

چه دنیا عحیب و کوچکی هست . عجیب نیست که تو اولین قرار وبلاگی مون فهمیدیم با هم فامیل هستیم. .واقعا چقدر دنیا کوچیکه!!
جای همه خالی خیلی بهمون خوش گذشت.

اجازه بدهید فامیل ما خستگی اش بره عکس ها برامون عکس ها رو بفرسته شما هم ببنید.

۹/۰۵/۱۳۸۵

مهاجرت

امروز خیلی روز خوب تاریخی بود. ( شاید بعدا نوشتم چرا خوب بود. فعلا اجازه ندارم.)نوشتم این جا برای تبت در تاریخ .

جوجو وقتی سعی می کنه با چند تا کلمه ای که بلد هست با من حرف بزنه یاد روزهای می افتم که تو جاپن با چند تا کلمه چاپنی که بلد بودم با مردم مخصوصا فروشندها حرف بزنم و باهاشون ارتباط برقرار کنم. این که می گویند مهاجرت تولد دوباره است خیلی درست هست.

این روزها تو خونه ما فقط آهنگ آرش هست و دی جی الگیتور و افشین. اینقدر این جوجو من با این آهنگ ها ذوق میکنه دست میزنه میرقصه که اگر یه روز قسمتم شد و این خوانندگان برجسته رو از نزدیک دیدم حتما حسابی ماچشون می کنم . حتی اگر به قیمت طلاق از این شوهر نازنین باشه

۸/۲۷/۱۳۸۵

توضیح

در مورد اعتراض بچه ها به دستگیری یه دانشجو ایرانی توسط پلیس آمریکا نوشته بودم. من اگر بچه نداشتم شخص می رفتم تو خود دانشگاه و به این کار اعتراض می کردم. متاسفانه انکار همش پریده ولی در عوض ای میلم رو این جا کپی کردم.
حالا بازم خوبه که جز مهمونی این حرفها چیز خصوصی دیگر نبود. به هر حال دیگه حسش و وقتش نیست که باز بنویسم. اما دست هر کسی که به این کار اعتراض کرد درد نکنه.
این عکس کارناوال کریسمس امشب برای جبران اشتباه !!

۸/۲۵/۱۳۸۵

If I Did It

شما کتاب این آقا را می خرید؟ یا می خوانید؟!! اصلا شما این آدم رو باور می کنید؟!!نظرات دیگران رو این جا بخوانید!

۸/۲۳/۱۳۸۵

شهر ما




از گوشه به گوشه این شهر خاطره دارم.از درختهاش از ساحلش از چراغ ها از کوچه ها از هم بدتر از دانشگاهش از همه چی و همه جا. خاطرهاهم که یادم می یاید گاهی براشون یه آهی می کشم گاهی هم لبخند تلخی می زنی. همه چیز تموم میشه فقط خاطره اش می مونه !!!

سه روز فقط میوه و سبزیجات تازه هر چی چاقی داره میبره. من امتحان کردم خیلی خوب بود. ولی کاش دیگه بر نگرده. کسی راه بهتری سراغ نداره؟!!


من دیگه خشم نیستم حالا ناراحتم . چرا؟!! خب خیلی زشته آدم حرف میزنه یه دفعه همه بزنند زیر خنده . مگه نه؟!!
گفتم استخر تو ساختمان ما دارند خاموش می کنند. دوهفته از صداش داریم خفه می شیم. کجای این حرف خنده داره؟!!

۸/۱۷/۱۳۸۵

قضاوت

شده تا حالا از چیزی یا کسی یا حتی از دست خودتون دلخور باشید . بعد بخواهید در مورد آن با کسی صحبت کنید. طرف به جای گوش دادن از همون اول شما رو قضاوت می کنه . بعدش هم که اعتراض می کنی که من فقط دارم درد دل می کنم نمی خواهم کاری بکنم نمی خواهم تصمیمی بگیرم. طرف هم برای دفاع از خودش بدون توجه به احساست مدام از باید و نباید که باید این کار رو بکنی نباید آن کار کنی . این درسته آن غلط حرف می زنه . تا جایی که ناراحتی رو که در موردش باهاش حرف زدی فراموش می کنی و عصبانی می شی.
خلاصه این که من الان خیلی خیلی عصبانی هستم

۸/۱۴/۱۳۸۵

مخالف یا موافق

با حکم اعدام صدام حسین کافر مخالفم . چون اولا کلا با اعدام مخالفم. دوما فکر می کنم مرگ برای جنایتکاری مثل صدام خیلی کم هست. زندگی پر مشقت برای کیفر جنایت های صدام حکم بهتر و مناسب تری هست.
شما چی فکر می کنید؟!!


قلی موافق اعدام و موافق حکم اعدام صدام حسین هست. الله و اکبر الله و اکبر خمینی رهبر . مرگ بر صدام حسین کافر سه بار با صدای بلند

۸/۱۲/۱۳۸۵

دختر زیتونی



از خسته گی و خواب داشتم می مردم یه دفعه تریسی آمد یه ماچی از من کرد که تا فردا صبحش خواب و خستگی از تنم رفت. اصلا باورم نمیشد بلد باشه ماچ کنه.
دیروز نمیخواستم بهش شیر بدهم هی گریه میکرد و نق نق آخرش با عصبانیت بلوز شو زده بالا جی جی شو به من نشون می داد می گفت م مه مه م م
وای خیلی جالب بود جوجوم چقدر بزرگ شدی باورم نمیشه
اسم باباش رو یه خوشگل صدا می کنه
عاشق زیتون و گوجه فرنگی هست در هیچ شریطی خوردنش رو رد نمی کنه.
ولی از صبح که بیدار میشه تا شب در ب در یه لقمه جی جی* هست

* شیرمادر

Lilypie 3rd Birthday Ticker