۸/۱۲/۱۳۸۵

دختر زیتونی



از خسته گی و خواب داشتم می مردم یه دفعه تریسی آمد یه ماچی از من کرد که تا فردا صبحش خواب و خستگی از تنم رفت. اصلا باورم نمیشد بلد باشه ماچ کنه.
دیروز نمیخواستم بهش شیر بدهم هی گریه میکرد و نق نق آخرش با عصبانیت بلوز شو زده بالا جی جی شو به من نشون می داد می گفت م مه مه م م
وای خیلی جالب بود جوجوم چقدر بزرگ شدی باورم نمیشه
اسم باباش رو یه خوشگل صدا می کنه
عاشق زیتون و گوجه فرنگی هست در هیچ شریطی خوردنش رو رد نمی کنه.
ولی از صبح که بیدار میشه تا شب در ب در یه لقمه جی جی* هست

* شیرمادر

هیچ نظری موجود نیست:

Lilypie 3rd Birthday Ticker