مجلس خبرگان با توجه به برخی گزارشها از عملکرد منفی در قوه قضائيه، اخيرًا به يکی از اعضای اين مجلس به همراه سه تن ديگر مأموريت داده بود تا نسبت به عملکرد اين قوه تحقيق و بررسی کند اما اداره حفاظت و اطلاعات قوه قضائيه، برخورد بسيار بدی با اين هيئت می کند، به گونه ای که رئيس دفتر نماينده خبرگان را که تحقيق و تفحص را بر عهده داشته است همراه با دو عضو ديگر هيئت که يکی از آنان نماينده مجلس شورای اسلامی بوده است احضار می کند و سپس بجز اين نماينده مجلس، اقدام به بازداشت دو نفر ديگر می کند و آنان را در شرايط نامناسبی نگه می دارد که منجر به فوت يکی از آنان و بستری شدن نفر ديگر در بيمارستان می شود.
خب اين از خبر که تو بي بی سی آمده بود. راستش اين خبر رو قبلا تو خونده بودم٬ اما زياد جدی نگرفته بودمش چون پيک نت خبر بدون مستند زياد ميذاره. داشتم فکر می کردم چقدر جالب هست مجلس خبرگان قانون بذاره برای تحقيق و تفحص از قوه قضائيه و سه نفر که يکی شون همون پديده نوظهور خانم شايق خودمون باشه و نماينده مجلس صاف راهی زندان بشند. قوه قضائیه از این ماموران تحقیق و تفحص چندان پذیرایی بکنه که يکی شون از شدت مهموانوزی بميره آن يکی نیمه جان رها شه پدیده نو ظهور چون یه سلول خوب بهش دادن زیاد صداش در نیاید.
خب تو بخوان حدیث مفصل از این ماجرا ديگه! خيلی واضح و آشکار هست که بر سر افرادی چون فرشته قاضی ٬ اميد معماريان٬ ديگر بچه های وبلاگ نويس يا دانشجو چی ميارند؟!اینها که به خودی هاشون رحم نمی کنند به سر بچه های دیگر چی میارنند؟! از وقتی خبر رو خوندم هی دارم فکر می کنم به این موضوع.
نمیدونم چند سال پیش که علیرضا نوریزاده از فردی به نام الیاس محمودی نام میبرد راستش من خندم می گرفت٬ می گفتم این کیه دیگه ؟! آدم گمنامی که شاید با خوده نوری زاده خرده حسابی داشته ؟!(چون من خودم داشتم آن شبی که نوری زاده تو برنامه اش ان گند رو زد.مستقیم برنامه اش رو تو دانشگاه ّهیروشیما گوش میدادم. بعد که امد تو سایت اش گفت دشمنان من این کار را کردنند و این واقعیت نداره راستش حالم ازش بهم خورد ٬دیگه به حرفهاش اعتماد نداشتم.)
اما حالا مثل اين که اين الياس محمودی راستی ٬راستی يکی از نخ گردانگان قدرت تو ايران هست. کسی که اينقدر راحت خانم پديده شايق رو تهديد می کنه.حتما باید یکی از قطب های قدرت تو ایران باشه؟!
الياس محمودی، رئيس حفاظت و اطلاعات قوه قضائيه در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، اطلاعات بيشتری از اين پرونده داده و گفته است که افرادی با استفاده از احکام جعلی اقدام به اعمال خلاف قانون در دادگستريهای کشور می کرده اند و يکی از نمايندگان مجلس که او با عنوان ع. ش. از وی نام برده و به نظر می رسد همان خانم عشرت شايق باشد نيز يکی از همين افراد بوده است.
به گفته آقای محمودی، اين نماينده مجلس را بانيان اصلی باند اغفال کرده بوده اند و او برای اعضای باند ابلاغهای خاصی از کميسيون اصل نود مجلس صادر می کرده که اين کميسيون همگی اين ابلاغها را تکذيب کرده است.
واقعا این سرنخ قدرت تو ایران دست چه کسی هست ؟! یعنی واقعا این شاهرودی و دارو دسته اش اینقدر قدرت دارنند؟! پس این مقام منظم هم با این همه آخوند گردن گلفت با نفوذ که تو خبرگان دور خودش جمع کرده هیچ کاره هست؟ پس این شاه اکبر چی ان هم هیچ کارهست؟ یکی بیاید به من بگه چی به چی تو این مملکت گل و بلبل
از وبلاگ آمشاسپندان
امام خمينی که در عصر حاضر از هر نظر الگو می باشند در مورد رعايت حجاب در خانواده نيز بسيار دقيق بودند. دختر گرامی ايشان اين دقت و مراقبت را چنين بيان کرده اند: به هر حال همانطور که گفتم ايشان(امام خمينی) در مقابل بيرونی و نامحرم خيلی سختگيرند. الان پسرهای من و احمد اقا ۱۵-۱۶ ساله اند و ما يک روز اگر منزل اقا برای ناهار دعوت شويم, پسرها حق امدن ندارند يا اگر هم بيايند, ماخانه خانم(همسر حضرت امام) می نشينيم و سفره می اندازيم و آنها منزل احمد اقا, انهم برای اينکه پسرها و دخترهای اهل فاميل و خانه با هم غذا نخورند . نه فقط سر سفره بلکه حتی به هم سلام هم نکنند چون واجب نيست. من خودم پانزده ساله بودم که اقای اشراقی با خواهرم ازدواج کرد و داماد ما شده بود. يک روز ما دعوت داشتيم منزل ايشان. همين جور که من و اقا با هم وارد شديم ,ديدم اقای اشراقی دارند می ايند استقبال. در يک باغچه ای بود که ما داشتيم جلو می رفتيم. من گفتم: سلام بکنم؟ امام گفتند: واجب نيست. من هم رويم نشد که سلام نکنم. زدو و از تو باعچه رد شدم که با اقای اشراقی رو به رو نشوم و يا حتی مادر من وقتی اقا را گرفتند و بردند ترکيه-يعنی چهل سال بعد از زندگيشون-اواين سلام را به برادر شوهرشون کردند! ماجرا هم اين بود که وقتی عمويم می خواستند بروند ترکيه خدمت آقا, امدند از پشت در گفتند من می خواهم با خود خانم صحبت کنم اگر بخواهند پيغامی بدون واسطه برای آقا داشته باشند. که مادرم ناچار شدند سلام کنند و بعد يادم هست آمدند و گفتند ناراحتند چون که اولين سلام را در نبودن آقا کرده اند ان هم با اين لفظ که (( اگر راضی نباشند چه؟)) من هم گفتم ((نه, حالا ديگر از شما سنی گرشته است و مجبور بوده ايد.)) البته امام در مورد کار واجب و ضروری حرفی ندارند اين را بدانيد!*
خدايش من که از روزی که اين رو خوندم کف کردم از اين رهبر بزرگ و کبير. خدا شما رو هم خیر بده ٬ اینجا که تو این سر زمین کفر از این جور چیزها گیر نمی یاد ما بخونیم ارشاد شیم٬ شما زحمت بکش گاهی برامون بنویس. خدا بهت اجر بده تو وبلاگ جدیدت.
همیشه تو زندگی دوست داشتم آدمی باشم از نظر مالی منظم .هیچ وقت چیزی نخریدم که پولش را تو حسابم نداشته باشم. دوستم ندارم همین جور ی خرج کنم.
واسه این که بتوانم به کارم سر وسامان بدم . با سه تا بانک کار می کنم. اولی هیروشیما بانک هست که تمامی حقوق دریافتی ام از چهار جایی که کار می کنم٬ به این حسابم ریخته می شود. دومی مو میی جی بانک هست که تمام مخارج و بیل های پرداختی را با این حساب پرداخت می کنم و سومی میتسوبیشی بانک هست که هر چی از ته حقوق ام باقی مونده آنجا پس انذاز می کنم .
امروز تمام وقتم را تو بانک گذروندم. اين جا با اينکه کشور خيلی پيشرفته ای هست اما به علت يه سری از آداب و روسوم و کلا فرهنگ اينجا مردم خيلی علاقه دارنند که پول نقد حمل کنند و زياد فرهنگ استفاده از گريد کارت جا نيافتاده. مخصوصا الان نزديکی سال نو هست و مردم زيادی پول نقد یا نو می کنند. تمامی A.T.M يا ماشين های پول کش پول نو تحويل ميدهند. چون برای سال نو بزرگتر ها به کوچکتر ها پول نو کادو می دهند .
يه چيز جالب امروز تو بانک ديديم گفتم اين جا بنويسم. بعد از اين که به دو تا بانک ديگه سر زدم سر آخر رفتم ميتسوبيشی بانک تا دو ريال پس انذار کنم. داشتم پول ميذاشتم تو ماشين یکدفعه حواسم رفت به آقای بغل دستی ام٬ دیدم یک عالمه پول ده هزار ینی همین جور داره نو نو میذاره رو هم دیگه. اول پیش خودم فکر کردم چقدر بی خیال این همه پول نقد میذاره رو هم اگر آمریکا بود جرات این کارها رو نداشت. بعد فکر کردم چقدر پولدار (جاپنی حتی فقیر هاشون هم پول دار هستند) اين که می گم يعنی خيلی پول دار همه لباس هاش مارک خيلی معروف بود. خلاصه سرم انداختم پایین تا همون دو ريالم رو پس انذاز کنم. شکر خدا کنم که از زلزله نمردم. چند لحظه بعد ديديم يکی می گه موشی٬ موشی برگشتم ببنم چی می گه ديديم ميگه اين پاکت مال تو هست. با چشم گشاد ديدم آقای قبلی رفته و پاکت پولش رو جا گذاشته و نفر بعدی حالا امده بسته پول رو پيدا کرده. چون وسایل من پخش و پلا بود فکر کرده شاید مال من باشه. گفتم نه آقا مال من نيست فکر کنم آقای قبلی جا گذاشته. ساعت کاری بانک تموم شده و آقا زنگ زد به بانک که بياید این جا یک بسته فراموش شده هست. از بانک آمدن پول رو از اين آقا تحويل گرفتند ٬ کلی ازش سوال جواب کردن ٬اسمش رو نوشتن ٬شماره تلفنش. باید صبر می کرد تا تکلیف پول مشخص شود. بعد از رو شماره کارت های که درآن ساعت پول کشيده شده بود ٬دونه دونه به مشتری ها زنگ زدن تا بالاخره صاحب پول رو که اصلا فکر نمی کرد پولش را تو بانک گذاشته پيدا کردن و پول بهش دادن .بعد از این همه زحمت آقای پول گم کرده اومد و چند تا تغظیم بلند بالا کرد و پولش گرفت و رفت.
داشتم فکر می کردم هر جای دنیا این اتفاق افتاده بود ٬ با توجه به این که پول تو جایی که پاکت برای پول میذارن بود و برداشتنش هم توجه کسی رو جلب نمی کرد ٬ آیا آگر کس دیگری بود به خودش زحمت میداد تو این آخرین روز کاری که همه در حال دوندگی هستند٬ این همه وقت بذاره و این پول رو به صاحبش برگردونه ؟!این جا وقت خیلی ارزش داره کسی که برات وقت میذاره یا کاری برات می کنه خیلی خیلی بهت منت گذاشته .
۱۰/۰۹/۱۳۸۳
سرنخ
ارسال شده توسط Tila در چهارشنبه, دی ۰۹, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۱۰/۰۷/۱۳۸۳
DARUMA
تو فرهنگ جاپنی یک چشمش را نقاشی می کنند و آروز می کنند.
این عروسک را نگاه داری می کنن تا وقتی که آروزیشان برآورده شود.اونوقت آن یکی چشمش را نقاشی می کنند و بعد به معبد خانوادگیشان منتقل می کنند
ارسال شده توسط Tila در دوشنبه, دی ۰۷, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۱۰/۰۶/۱۳۸۳
خدايان هفت گانه
شايد
بدانيد که در جاپن هفت خدا وجود دارد. مردم اين خدايان را که معمولا با هم در کشتی ای
نشسته اند٬ برای اميد ٬سلامتی ٬امنيت و موفقيت در کار و اقتصاد می خرند و در خانه هايشان نگهداری می کنند. ( چيزی شبيه به ون يکاد تو فرهنگ ايراني اسلامی)
Ebisu خدای ماهيگيری و تجارت . اين خدا معمولا يک تور ماهيگيری در پشت خود و يک چيزی شبيه سطل در دست خود دارد مردم معتقدند که اين خدا به ماهی بزرگی را نصيب آنها خواهد . به کار ماهيگيری انها برکت خواهد داد. ماهيگيری نقش عمده ای در فرهنگ جاپنی دارد.
Daikokuten خدای آشپز خانه .اين خدا که در پشتش يک کوله بار از کاه برنج دارد سنبل آشپز خانه گرم است. با توجه به اين که در تاريخ جاپن تهيه غذا و گرسنگی هميشه موضوع بسيار مهمی محسوب ميشود اين خدا جايگاه ويژه دارد.
Hotei خدای عاقبت بخيری اين خدا معمولا کج می نشيند و لي صورتش را تمام رخ نمايش ميدهد .
Benzaiten (Benten) خدای موزيک٬هنر و ادبيات و تقوا .معمولا موهای بلند دارد . در دستش يکی از آلات موسيقی ديده می شود.
Bishamon (Bishamonten)خدای شجاعت ٬نيکوکاری ٬جنگجويی و دلاوری است.اين خدا هميشه لباس جنگ بر تن دارد و در دستش شمشير و آماده يورش بردن هست.
Jurojin خدای خرد و اگاهی و شادمانی. اين خدا معمولا دارای ريشی بلند و عصای در دست هست.
Fukurokuju خدای خوشبختی و ثروت. این خدا هم دارای ریش بلند هست. اما نه به بلندی ریش خدای خرد و آگاهی و شادمانی. مشخصه این خدا این هست که همیشه سرش را رو به آسمان دارد. چون معتقد هست خوشبختی و ثروت از آسمان به زمین می آید.
ارسال شده توسط Tila در یکشنبه, دی ۰۶, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۱۰/۰۴/۱۳۸۳
درخت آبچينوسی
وقتی رفته بودم کوبه ٬ آنجا خيلی مناظر قشنگی داشت برای عکاسی. همش پیش خودم فکر می کردم اگر آبچینوس آین جا بود الان چه عکس های می گرفت. این عکس را به یادش گرفتم ٬ و حالا تقديم می کنم به خودش.
اميد وارم خوشش بيايد.
ارسال شده توسط Tila در جمعه, دی ۰۴, ۱۳۸۳ 0 نظرات
ارزشها
از کسي بپرس که از حادثه اي جان سالم به در برده است.
ارسال شده توسط Tila در جمعه, دی ۰۴, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۱۰/۰۳/۱۳۸۳
ساکورا و ديگران
اگر با اعدام ليلا دختر ۱۹ ساله مخالف يا موافق هستيد می توانيد نظرتون تو بی بی سی فارسی بگيد. لازمه از هاله آفتابی بخاطر تمامی زحماتش در اين زمينه تشکر کنم. هاله جان خسته نباشی خدا قوت .
امروز روز تولد امپراطور جاپن بود. اين جا هم تعطيل رسمی بود .برام خيلی جالب هست که من تا حالا نديدم اين مردان خانواده سلطنتی کيمونو بپوشند هميشه کت شلوار می پوشند. با توجه به زيادی مغرور بودنند جاپنی ها به اين کيمونوشون برام خيلی عجيب به نظر ميايد که اينها تو مراسم رسمی کيمونو نمی پوشند. اگر دوست داريد عکسی از امپراطور جاپن با نوه نتیجه اش ببنيد بريد تو سايت آوای دل .
اين اولين بار هست که تو تاريخ جاپن که آمپراطور نوه اش يک دختر هست. تا اين يکی امپرطور غزل خداحافظی بخونه و آن پسرش بيايد بعد نوبت به دختره برسه خيلی راه هست. اما از الان جاپنی ها سر اين که به جای امپراطور ملکه داشته باشند دارند خودش رو می کشند نصفشون شديدا مخالف هستند نصف ديگه ای همچين بگی نگی رضايت دادن. زن وليعهد هم شديدا دچار بيماری افسردگی هست. خدا یان هفت گانه ميدونند اين جاپنی ها سر اين زن بدبخت چی بيارند٬ با این رسومات کسل کنندهشون و دختر زا بودن اینم زن بیچاره که از هاروارد هم اگر اشتباه نکنم فارغ التحصیل شده.
آيا می دانيد؟
از وبلاگ خيابان شماره ۱۱ من که نميدونستم شما چی می دونستيد؟!
- آيا می دانيد که غيرممکن است کسی آرنج خود را با زبان لمس کند؟
- آيا می دانيد استفاده ازهدفون فقط برایيک ساعت ميزان باکتریهایموجود درگوش شما را ۷۰۰ برابر ميکند؟
- آيا می دانيدبيش از۵۰٪ مردم کره زمين تا بحال هرگز ازتلفن استفاده نکرده اند؟
- آيا می دانيدهيچ تکه کاغذ مربع شکل خشکی را نمیتوانيد بيش از ۷ مرتبه پشت سر هم از وسط تا کنيد؟
- آيا می دانيدتمام عناصر شيميايیموجود دربدن يک فرد ارزشیدرحدود ۷ دلار دارد؟
- آيا می دانيددرفرانسه يک دختر ۵ ساله میتواند در بارمشروب الکلی خريدارینمايد؟
- آيا می دانيد بادام زمينیيکیازمحتويات ديناميت است؟
- آيا می دانيداگردانه انگور را درمايکروفر بگذاريد منفجر ميشود؟ اگر باور نداريدامتحان کنيد!
- يک عدد دورقمی انتخاب کنيد. آنرا ضرب در ۷ و سپس ضرب در ۱۴۴۳ کنيد. حاصل چيست؟
- سايمون پيتر برخاست و تور ماهيگيری اش را برداشت و آنرا به وسط ماهيان انداخت و ۱۵۳ ماهی شکار کرد. (انجيل John٬) ۲۱؛۱۱
۱+۲+۳+۴+۵+۶+۷+۸+۹+۱۰+۱۱+۱۲+۱۳+۱۴+۱۵+۱۶+۱۷=۱۵۳
!۵+!۴+!۳+!۲+!۱=۱۵۳
(۳^۵)+(۳^۳)+(۳^۱)=۱۵۳
و چه خوش گفت روزبه نيک گفتار اين بار
مدتی است اين ايرانی پرستی و خود برتر بينی که در نهاد مردم نهادينه بود رنگ و بويی تازه گرفته و خصوصا جوانان زيادی را می بينی که تا سر صحبت باز می شود سخن از قوم و تبار می گويند و اين نژاد پرستی صرف را رنگ و لعاب وطن پرستی می زنند .
اين سيل توجه به گذشته دلايل بسياری دارد که از همه مهمتر در ماندگی قومی را می رساند که در دنيای امروز خود را چنان دور از ساير اقوام می بيند که در خود توان رسيدن به آنان نمی بيند، پس سر در شولای روشن گذشته خود می برد و دل به تاريخی که در آن جايی و جايگاهی داشته فرو می کند .باشد که کمی از شوکت آن ايام ظلمت امروزش را روشن کند .
يادآوری و باز آفرينی سنن نيک گذشته کاری است ممدوح اما اينکه اين گذشته را چماقی کنيم برای تقبيح ساير اقوام و آلتی برای گيج کردن خود و دور شدن از واقعيت، امری دور از شان انسان است .
تحقيقا نژاد پرستی است که فرياد هنر نزد ايرانيان است و بس سر دهيم . اعراب را کثيف جلوه دادن و اروپاييان را بربر خواندن و آسيای شرق را هون ديدن، هيچ دردی از ما دوا نمی کند و تنها خوی و خصلت غير انسانی را در ما پرورش خواهد داد .
ضررهای چاقی
بابا خودتون رو لاغر کنيد ديگه!! از من ياد بگيره شدم قوچالی سابق . البته من قبل از اين که اينها رو بخونم شده بودم قوچالی سابق ها.
خيلی برای اين برای اينکه شب يلدا خوبی نداشتی
متاسف شدم. برای روزهای بهتری آروز می کنم. برای دوستت هم آرامش ابدی.
لطفا همتون برای سلامتی ويولت عزيز دعا کنيد. ويولت جونم از ته دل برای خوب شدنت دعا می کنم.امیدوارم زودخوب شدی برگردی بيايي ما را از دستت اين آقا اميد خان نجات بدی.
ارسال شده توسط Tila در پنجشنبه, دی ۰۳, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۹/۳۰/۱۳۸۳
شوهرک عوضی
سفر کوبه من خيلی خوب بود و به من خيلی خوشم گذشت. فقط يه کم حالم خوب نبود نتوانستم زياد ورجه ورجه کنم. بعد از اين کار تمام شد با شوهرک رفتيم شهر رو بچرخيم.
يک مراسمی هست تو اين شهر که هر ساله از ۱۷ دسامبر شروع ميشه و اگر اشتباه نکنم تا اول سال نو هم هست.
شايد بدونيد که در تاريخ ۱۷/۱/۱۹۹۵ در اين شهر يک زلزله شديد رخ داد که نزديک به چهار هزار نفر کشته داد. البته اين برای اين زلزله شديد شايد زياد رقم بالای نباشه ٬ اما تو کشوری مثل جاپن مردن چهار هزار نفر فاجعه خيلی بزرگی هست.
تو اين شهر در محل وقوع حادثه يک بنا ياد بود برای قربانيان اين حادثه درست شده که توريست زيادی را برای اين شهر مياره. البته اين جاپنی های ناسيوناليست زياد رو اين قسمت تبليغ نمی کنند ٬بيشتر رو شهرهای چون کيوتو و جاههای سنتی کشورشون تبليغ می کنند تا شهر مثل کوبه که از نظر من خيلی شبيه به ونکوور هست.
يه اتفاق جالبی که تو کوبه برای من افتاد اين بود که می خواستیم بریم تماشای Kobe Luminarie شوهرک هی وا می ایستاد کنار خیابون و سعی داشتروی نقشه جاپنی حروف کانجی رو با نقشه مطابقت بده تا بلکه بتوانه راه رو پيدا کنه . من هم هی چند قدم می رفتم می ديدم اين باز وايستاده سرش رو کرده تو نقشه . تا اين که همين جور من يه دفعه چشم خورد به مردم زيادی که تو صف منتظر بودن حدس زدم بايد همون جا باشه مراسم. رفتم دست شوهرک رو گرفتم ٬ همینطور که رو م آن طرف بود هی به انگليسی بهش گفتم من پيدا کردم کجاست نمی خواد رو نقشه بگردی . ديدم هيچی نمی گه به جاپنی گفتم بابا پيدا کردم ٬ ديدم باز هيچی نمی گه حالا هرچی دستش رو می کشم مثل ميخ سر جاش وايستاده بود و به زور کشيدن من يه کم می اومد جلو. خلاصه برگشتم به فارسی گفتم من پيدا کردم چرا راه نمی يايی بابا .تازه دیدیم چه دست گلی به آب دادم. يک دونه آقای جنتلمن جاپنی در حالیی که من دستش رو به زور می شمیدم با دهان باز چشم گشاد من رو نگاه می کرد. خلاصه کلی ازش مغذرت خواستم که بيچاره رو از ته خيابون تا سر خيابون کشيده بودم هی دور برم نگاه کردم ديدم نه خير شوهرکی در کار نيست. تمام راه رو برگشتم ديديم بله! شوهرک همینجور مثل میخ واساته سر جای قبلی اش داره نقشه می خونه.وقتی بهش موضوع رو گفتم آنقدر خندید . حالا هی سر به سرم می ذاشت می گفت چقدر خدا بهم رحم کرد برگشتی وگرنه بیچاره مرده رو تا خونه می بردی بعد می فهمیدی اشتباه گرفتی . وای هر دفعه یاد قیافه آقا جاپنی می شم ها از خنده دلم درد می گیره.
----------------------------------------
راستش می خواستم در مورد شب یلدا جاپنی بنویسم. که آنها هم این شب رو جشن می گیرند و کرسی دارنند زیر کرسی می نشنیند و مادر بزرگها شون بهشون قصه می گویند. تازه یکی از دوستان من می گوید که آنها هم سالهای قبل هندوانه و خرمالو و یک نوع برنج بو داده در این شب می خورنند که الان به مرور زمان فراموش شده. خلاصه دیدیم این خانم بهتر از من نوشته با تشکر از سرکار خانم شکوفه گیلاس ببرید همون جا بخوانید.
ارسال شده توسط Tila در دوشنبه, آذر ۳۰, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۹/۲۶/۱۳۸۳
کوبه
کسانی هنوز فکر می کنند ٬ اين کوبايی بدبخت به دليل جوراب نايلونی به آمريکا مهاجرت می کنند ٬ لطف کنند چند دقیقه وقت بزارند و و این مصاحبه را بخوانند . از همه شما هم دعوت می کنم بخوانید و قدر ملایان ایران را بدانید که بدتر که نه . شاید هم رده آنها هم وجود داره در این کره خاکی. چند وقت پيش اگر اشتباه نکنم سازمان خبرنگاران لیستی از ناپديد شدن٬ شکنجه شدن ٬ در کشورها را ارایه کرده بود که ایران و کوبا در صدر این لیست بودند.همیشه این برای من سوال بوده که چطور میشه وابسته بودند به تفکر و اندیشه ای روشی آدم را مجبور کنه چشم بر روی خیلی از واقعیت ها ببند . به نظر شما چطور میشه از اندیشه راه و روش کسانی امثال خمینی و این رفیق فیدل دفاع کرد؟! اصلا تو مغزم هم نمی گنجه .شما چطور؟
-----------------------------------------
نميدونم در مورد اين مطلب چي بنويسم . تصور اين که آدم تو اين سرما کشنده سرپناهي نداشته باشه و از سرما يخ برنه بميره ادم رو ديونه مي کنه من واقعا نميدونم چطور بايد فکري براي اين افراد کرد .
به علي آنلاين مراجعه کنيد حرکت خيلي قشنگي را شروع کرده . علي را در اين را تنها نذاريد.
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم ، خفقان !
ارسال شده توسط Tila در پنجشنبه, آذر ۲۶, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۹/۲۴/۱۳۸۳
و اما مشکل دوم
البته هميشه اوضاع و احوال به این خوبی نیست ها.. نمونه اش همین مورد آخر من. الان بیشتر از یک ماه هست من یک درد شدید در پهلو دارم که اولش حتی خودم با درد کمرم که از دوران دفاع مقدس!!! به يادگار مونده اشتباه می گرفتمش. اما بعد متوجه شدم کمرم درد ميکنه درست . اما اين درد کشنده فعلی مال کمر نيست. بابا چشم رو هم چيز خوبيه ها اين در کمر اينقدر بی حيا نبود بزنه پاک راهی آن ديارم کنه.
ارسال شده توسط Tila در سهشنبه, آذر ۲۴, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۹/۲۲/۱۳۸۳
دو مشکل عمده
از وقتی اومدم ژاپن دو تا مشکل عمده داشتم که یکی خیلی مشکل نبود اما دومی واقعا مشکل هست ها
و اما مشکل اول راستش برای من اصلا قابل درک نبود که چرا خانمهای که تازه از ايران اینقدر با آرایشگاه رفتن مشکل دارن و همیشه حسرت آرایشگاهای ایران رو می خورند که چقدر کارشون خوب بود این جوری بود آن جوری بود .واقعا اصلا نميتوانستم تصور کنم که چطور ممکنه بهترین آرايشگاه کشوری مثل کانادا از ايران بدتر باشه . نمونه ای که خودم دیده بودم و طرف خیلی ناراضی بود از یه مرکز خیلی معروف.
تا اینکه خلاصه خیاط در کوزه افتاد و من پا شدم اومدم ژاپن حالا چندين سال دارم اين نکته را با گوشت استخوان به شدت درک ميکنم.این تو این کشور گل بلبل میری آرایشگاه واسات چون خارجی هستی حتما قهوه میاره موهات رو میشوره خانمه میاد مشت مالت میده بعد آرایشگاه اصلی می یاد بهش می گی آقا موهای من را پنج سانت بزن دو تا رگه قهوه ای پر رنگ هم درست کن. میزنه موهاتو از کمر میزنه میاره تا رو شونه که سمت راست و چپ اش هم حداقل با هم دو سانت یا بیشتر تفاوت ارتفاع داره بهش نشون میدی هزار بار خم میشه هی میگه سوومی ماسن سوومی ماسن تو همین مدت هم هی موهات رو میزنه ٬هی کوتاه می کنه ٬هی کوتاه می کنه وسطاش هزار بار دیگه سومی ماسن میگه دیگه حسابی خسته میشی از این همه معذرت خواهی آن همین جور سوومی ماسن گویان میزنه تا اینکه موهات میشه از این مدل سیخ سیخی که انکار به برق ۲۲۰ولت وصلت کردن .خب شد دیگه نمیشه کاریش کرد دیگه ناچاری باهاش سر کنی سر راه هم یه بسته رتگ مشکی سیاه نشون بخری و آن قهوه ای رو که برات زرد کم رنگ کرده را سیاه کنی .حالا تا مدتها با همون موها سر می کنی تا یه کم بزرگ شن بعد مدتها که هی خودت با قیچی دسته دسته ناصافی اش رو گندی میزای تا یه کم بزرگ شن. باز حوس می کنی بری یه آرایشگاه از این وضیعت آشفته در بیاری که این بار دیگه خودتون حدس یزنید که چی میشه.میدونید نکته جالبش هم اينه که هر چی آرايشگاه بهتر و معروف تر و گران تر باشه به همون انذازه هم عجق و جق تر ژاپنی تر شدی.
آن یکی رو فردا می نویسم امروز خسته شدم ببخشید تا بعد
ارسال شده توسط Tila در یکشنبه, آذر ۲۲, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۹/۱۲/۱۳۸۳
۹/۰۵/۱۳۸۳
مرسی از همراهتون
با تشکر از سرزمين آفتابی هاله عزيز
.
ارسال شده توسط Tila در پنجشنبه, آذر ۰۵, ۱۳۸۳ 0 نظرات
۸/۱۶/۱۳۸۳
بد میگم؟
تمامی بنگاه های خبری آمريکا از جان کری حمايت کردند٬ تمامی بنگاهای مهم خبری آمريکا از آن يهوديان صهيونیست است. اما جرجک من رای آورد بنابراين نتيجه می گيريم صهيونيست هيچ غلطی نميتواند بکند. صلوات
از ديروز که بنده (ص) اعلام فرمودم من از جرجک حمايت می کنم روی مسنجر و ای ميل کلی فواحش اعم از ناموسی و بی ناموس گرفتم؟!
بنده نه آمريکايی هستم ٬نه دارای پاسپورت کيثٍف و اخق اين جهان خوار.خوب به من چه خونم را کيثف کنم. فقط اين خارک من دارای پاسپورت آمريکايی می باشد و به اين جرجک خائن هم رای داده اصلا چرا نميريد بريزيد سر آن بهش فواحش بديد حالا چون چشماش آبی نميشه؟! چرا گير داديد به من؟!
نميخواستم ديگه ادامه بدم ٬ اما مثل اين که بد جوری از فواحش يه جايم سوخته. البته سوختن داره ديگه!!نداره؟!
چه عرض کنم والله بنده اوصولا در خانواده دموکرات بزرگ شدم. خودم هم دموکرات هستم. هرچند نصف ديگر خاندان ما جمهوری خواه بودند و اين هميشه دعوا و آتش راه می انداخت.اما خب اين دفعه همون يک صدا در کمال بيسوادی؟ و بی دانشی؟ تگزاس گری؟ لات و لوتی به جرجک خائن لبيک گفتيم.
يکی ازمهمترين دلايلی که بنده ناچيز خداوند فکر کردم شايد اين جرجک بهتر است اين بود که برخلاف ايشون من هيچ عقلی در کری نديدم( خوب نديدم ديگه حالا چرا ميزنی) تا حالا بخواهم به اين جرجک ديوانه ترجيح بدم. اصولا از نظر من انتخاب بين ترس يا عقل نبود.
سياست کری از نظر من بسيار خام و نا پخته بود. اين که شما الان تو اين وضعيت بخواهيد ارتش را از عراق بيرون بکشيد بيرون. بگويد چرا سربازان ما در عراق کشته شوند از همه جای دنيا بياند برند سرباز بزارند تو عراق(از نظر شما جهانخوار ترانه نیست اين که بگويی گور پدر عراق چرا سربازان آمريکايی که خونشان قرمز تر هست کشته شوند٬ ما که آن نفت زپرتی را بلاخره ميخوريم چرا سر باز بذاريم و هزينه بدهيم). از نظر من يه کم وحشتناک به نظر ميايد الان دو تا کشور انگليس و آمريکا تو عراق ارتش دارند ٬ نميتوانند با همديگه کنار بياند ٬همين جوريش هم که تو عراق شور و بلوا هست اين کری نازنين بيايد اين سياست نپخته اش پياده کنه. ايران که تو دلش عروسی ميشه چه آتشی آن جا میسوزونه.
نکته بعدی اينکه کری نازنين ميفرمايند به ايران تکنولوژی فن آوری هسته ای می دهد.همين جوريش که تمام بودجه مملکت روی پروژه بمب اتم هست. چه ضعفی ميکنه ايران از اين وضع.اين دقيقا کاری که بيل کلينتونک نادان با کره شمالی کرد و يک ديوانه زنجيری را انداخت بغل گوش ژاپن و حالا گوشت دادن دست گربه شما بدو گربه هه بدو که جان من بيا گفتمان کنيم. اين دموکراتهای نازنين می خواهند يک بار ديگر اين تجربه را تکرار کنند. از نظر من آزموده را آموزدن خطاست.
ديگه فکر نکنم برکسی پوشيده باشد که پشت هر عمليات تروريستی که در دنيا انجام می شود يه جورای سايه شوم دولت ايران ديده ميشه حالا اين دولت تروريست بخواهد بمب اتم هم داشته باشه به نظر من ديگه بايد مهاجرت کرد به مريخ.
نکته بعدی مذهبی بودند جرجک نادان هست. تا جايی که من ميدونم اين کری خان هم همچين کم مذهبی نيست. بنده نادان هم که از بيخ و بن از مذهب گريزان هستم و از ته دل آروز می کنم روزی کره زمين به جايی برسد که ديگه در آن هيچ گونه٬ هيچ گونه مذهبی وجود نداشته باشه تا بلکه اين بهانه برای کشت و کشتار از دست مردم دنيا گرفته شود. به نظرم جهان بی مذهب جای بهتری برای زندگی هست.
نکته بعدی هم که میخوام بگويم اين هست که ما مسلمان جهان اگر در ماه مبارک رمضان يکی جلومون نون پينر هندوانه بخوره بهش می گيم چرا به ما توهين کرديد چرا به عقايد ما احترام نمی گذاريد؟!و...
اما مردم نادان آمريکا را که خوب همون ميدونند بيشتر از شصت و هفتاد درصدشون مذهبی دوآتشه هستند را به باد تمسخر می گيريم و زور زورگی می خواهيم بهشون رهبر غير مذهبی غالب کنيم.
همون جور که نميشه با جنگ به کشوری دموکراسی صادر فرمود همجوری هم نميشه به مردم مذهبی رهبر غير مذهبی قالب کرد.
اين اساس دموکراسی هست که رای اکثريت بر رای اقليت. حالا گاهی ميرسيم به جايی که ۵۱٪ مردم بر ۴۹٪ مردم حکومت می کنند . خب اين يک ايراد جديدی هست که اصولا به بحث دموکراسی وارد هست. اين اشکال از جرجک يا مردم نادان نيست که شکل اداره فعلی جهان اين اجازه را داده که اينها بتواند اين کار را انجام دهند.
حالا بايد چه کاری کرد؟! چه چيز جانشينی برای آن داريم. اميدوارم بعد از آن انقلاب خونين ۵۷ که مردم ايران جز به رفتن شاه خائن به چيزی ديگری رضايت ندادن بدون اينکه بدونند بعد رفتن آن خائن وطن فروش چی می خواهند.سيستم را عوض کردن و حالا بعد از ۲۶ سال به اين نتيجه رسيدند همين آخوندهای پی زوری بهتر از آن هست که آمريکا جهانخوار براشون با جنگ دموکراسی بياره همين جوری نيايند بگويند حالا اين سيستم حکومت آمريکا را عوض کنيم يا جاش فيدل کاسترو رو بذاريم که تا لحظه مرگ هم حاضر نيست قدرت را ترک کنه يا ملاهای نازنين که ما را صاف دارنن ميربرند بهشت برين.
در مورد ازدواج همجنسگرا هم آن دختر مقام معظم ديگ چنی هست که همجنسگراست نه مقام معظم کری آقای کری تا جايی که توانست از اين موضوع استفاده کردند وآخرش هم حاضر نشدند حتی يه کلمه به نفع همجنس گرا يان سخنی بگويد. فکر کنم ديگر اين رو می دونست که مردم آمريکا هم مردمی هستند مثلا همه جای دنيا هنوز نتوانستند با اين موضوع همجنس گرا ها کنار بياند و آکثريت شون همين جور هم که آمار نشون داد فعلا مخالف اين امر هستند.
يه چيزی که خيلی تو دلم مونده مدتها بگم اين که بابا والله به خدا آمريکا هم يه کشور هست توش پير هست کور هست کچل هست بيسواد هست باسواد هست. ما چرا اين قدر از اين کشور بدبخت توقع داريم. اگر تو دهات کوره يه آمريکايی به ما بربخور که ندونه ما پرشين حرف ميزنيم ايران درسته نه ايرن چنان بر می آشفيم که حالا بيا جمعش کن. بابا تو ايران گل بلبل خودمون که هم چيزش آمريکايی شده حتی هالووين پارتی داره و جشن ولينتاين هم مردم به زور ميدونن چند تا ايالت تو آمريکاست.خوبه به ما بگویند چه بيسواد؟!! حتی نميدونه آمريکا چند تا ايالت داره؟ يا همين زبان شيرين جاپنی خوبه که من مسخره کنم کسانی را که فکر می کنند زبان اين جا شين شون چان چينی هست. هر کس آن چيزی را که من بلد هستم بلد نيست بيسواد نيست. امام الاتيلا الاآزرون الاخوان المسلمين
نکته آخر اين بود که به نظر من دموکرات برای اين جهان فعلی که در هر گوشه و کنارش هر روز به دست مسلمانان بنيادگرا هزاران قتل و سر بريدن اتفاق می افتد. نمونه اش قتل فيلمساز هلندی يا گردن زدن جوان ژاپنی و هزاران ترور ديگر نميتوانه گزينه مناسبی باشه.يا اينکه شايد بگويد بد رفتاری با زندانيان گوانتامو و زندانيان ابوغريب که دستشون با خون هزاران نفر آلوده هست خيلی مهم تر از بريده شدن سر هزاران نفر به دست تروريست هاست.
خلاصه اينکه جنگ خيلی بده به شرطی که شروع نشده باشه حالا وسط جنگ کشتار يه دفعه فرمانده به نظر ش جنگ خيلی کار بد بيايد و ميدان را ترک کنه يا بخواد حالا بيايد به قول مقام معظم خندان خاتمی گفتمامان کنه نتيجه اش جز به کشته دادن خودش و افراد نيست. کاری که از کری بعيد به نظر نمیامد.
به نظر من کسی مثل هيتلر را نميشه با گفتمان از کار کنار گذشت با اين که جنگ بد هست اما در اين مورد چاره ديگری جز جنگ نيست.
من می گويم ما در جهان واقعی زندگی می کنيم نه در رويا و خواب خيال . اين که تمام رهبران دنيا اول و اول به فکر خودشون هستند نه به فکر مردم دنيا خب حرفی درش نيست. اين يک واقعیت هست که ما بايد ناچار باش زندگی کنم.
اين رو پروانه نازنينم به من فرستاد. خيلی ممنون پری جونم خيلی چسبيد.
ارسال شده توسط Tila در شنبه, آبان ۱۶, ۱۳۸۳ 0 نظرات