من باز دارم می رم کوبه. يه بار يادتون هست من
رفتم کوبه چقدر بد بود. باز فردا دارم ميرم واسه کاری ميرم کوبه. می گويند الان
کوبه خيلی قشنگ هست چون چراغانی مراسم کريسمس هست. اگر کارم اجازه داد سعی می کنم عکس
بگیریم ٬ هر چند٬ چندان عکاس خوبی نیستم.
شما فعلا
عکسهای چراغونی اين شهر اروپايی ٬ جاپنی را این جا ببنيد. مقامات منظم( از عمد این جوری نوشتم) ایران هم یاد
بگیرند بلکه جشنهای باشکوه دهه زجر با چراغونی مسخره شون اینقدر مردم را آزار تصویری ندهند
-----------------------------------------------------------
» (Alina Fernandez) در سال ۱۹۵۶ از پدرى به نام «فيدل كاسترو» و مادرى به نام «ناتاليا رولتا» (Natalia Revuelta) متولد شد. مادرش در دهه ۵۰ ميلادى در شهر «هاوانا» به عنوان زيباترين زن شهر معروف بود. «آلينا» تنها دختر فيدل كاسترو در مياآلينا فرناندزن ۸ فرزندى است كه حاصل ۴ ازدواج اين رئيس جمهور مادام العمر هستند.«ناتاليا» به هنگام تولد دخترش با پزشكى به نام «اورلاندو فرناندز» (Orlando Fernandez) ازدواج كرد و بدين ترتيب نام خانوادگى اين ناپدرى به «آلينا»هم تعلق گرفت. دختر فيدل كاسترو طى دوران جوانى به فراگيرى فنون زيادى از جمله پزشكى، مترجمى، شناگرى و مدل و باله دست زد و البته چندان موفق نبود. درست به مانند پدرش حتى ۴ بار ازدواج هم عاقبتى براى اين زن نداشت و در نهايت در سال ۱۹۹۳ از كوبا گريخت و به اسپانيا رفت و در شهر مادريد اقامت گزيد. اما بى پولى و فقر مسئله اى بود كه همواره در مادريد گريبانگير او بود و بدين جهت از آنجا به ايالات متحده آمريكا رفت و در ايالت جورجيا و سپس در شهر نيويورك و در حال حاضر هم در شهر ميامى به همراه دختر ۲۲ ساله اش زندگى مى كند و به عنوان مجرى راديو به كار مشغول است. «آلينا» در سال ۱۹۹۷ اتوبيوگرافى اى به نام «من، آلينا» را منتشر كرد، كتابى تاثيرگذار و ارائه دهنده تصويرى از دوران زندگى او در كوبا و پر از تصاوير و حرف هايى كنايه آميز و البته عالى. «آلينا فرناندز» به خاطر فرار از كوبا، حق ورود به اين كشور را ندارد. او در اين مصاحبه از جنون خودبزرگ بينى پدرش فيدل كاسترو در مورد فرارش از كوبا و از آينده يك ديكتاتورى خيالى مى گويد.
کسانی هنوز فکر می کنند ٬ اين کوبايی بدبخت به دليل جوراب نايلونی به آمريکا مهاجرت می کنند ٬ لطف کنند چند دقیقه وقت بزارند و و این مصاحبه را بخوانند . از همه شما هم دعوت می کنم بخوانید و قدر ملایان ایران را بدانید که بدتر که نه . شاید هم رده آنها هم وجود داره در این کره خاکی. چند وقت پيش اگر اشتباه نکنم سازمان خبرنگاران لیستی از ناپديد شدن٬ شکنجه شدن ٬ در کشورها را ارایه کرده بود که ایران و کوبا در صدر این لیست بودند.همیشه این برای من سوال بوده که چطور میشه وابسته بودند به تفکر و اندیشه ای روشی آدم را مجبور کنه چشم بر روی خیلی از واقعیت ها ببند . به نظر شما چطور میشه از اندیشه راه و روش کسانی امثال خمینی و این رفیق فیدل دفاع کرد؟! اصلا تو مغزم هم نمی گنجه .شما چطور؟
-----------------------------------------
نميدونم در مورد اين مطلب چي بنويسم . تصور اين که آدم تو اين سرما کشنده سرپناهي نداشته باشه و از سرما يخ برنه بميره ادم رو ديونه مي کنه من واقعا نميدونم چطور بايد فکري براي اين افراد کرد .
به علي آنلاين مراجعه کنيد حرکت خيلي قشنگي را شروع کرده . علي را در اين را تنها نذاريد.
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم ، خفقان !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر