نميخواستم دیگر اين بحث را ادامه دهم.چون در این ادامه این بحث موفق نیستم ٬ حالا یا من نمیتوانم منظورم را خوب برسانم یا کسی به حرفهای من گوش نمیدهد.فقط چشم بسته اعتراض می کند. به هر حال چند تا سوال را که تو کامنت دونی هست اين جا جواب ميديم تا شايد هم منظور خودم را بهتر گفته باشم هم به کامنت هام جواب داده باشم. کامنت دونی کامنت ها را صد پاره میکنه با تمای سختی کپی پیست این جا آدم اصلا متوجه نمیشه چی شد.
اولين چيزی را که من در پست پايين در نظر گرفته بودم این بود که در اين بازی برای دولت و همچين مردم ايران وزنه زياد سنگينیدر نظر نگرفته بودم
ببنيد میشه شعار داد که ما کره مریخ را هم فتح میکنیم اما وقتی مردم ما وقتی تو یک انتخابات کوچکی چون شوراهای شهر نميتوانند تاثير گذارند باشند. قطعا در بازی های جهانی هم نميتوانند رلی را بازی کنند.
از طرفی وقتی خاوير سولانا با آن همه قدرتش٬ کشورهای اروپايی که تو جنگ عراق مخالفت کردند نتوانستند جلوی جنگ را بگيرند. وقتی شورای امنيت ملی هم جلوی خواسته جرجک را ( که من نمیتوانم قبول کنم ٬یک فرد به تنهایی میتواند در کشوری مثل آمریکا تصمیم بگیرید٬ برای دلش خوشی خودمان نوشتم جرجک که دلمان خوش باشد با یک دیوانه بد صدا طرف هستیم.) بگيريد خوب ما هم نميتوانيم دیگر.شعار دادن دردی را از ما دوا نمیکند. حالا شما باد دلیل مدرک ثبات کنید که قدرتش را داریم من هم از همین الان قبول میکنم.
نکته بعدی مخالفان جنگ می گویند ما میخواهیم صدای کوچک اعتراض حتی یک درصدی مان را هم به گوش دنیا برسانیم. که ماخواهان صلح و مخالف جنگ هستیم. اول از همه این سوال مطرح میشود که چطور میشود زیر سایه پرچم کشوری که دنیا محکومش میکند به تروریست بودن و تروریست پروری شعار صلح داد؟!آیا کسی حرف ما را باور خواهد کرد؟!
از بعد دیگر که به مسئله نگاه کنی. ما میگویم که باید صدای یک درصدی مان را به دنیا برسانیم.( من دقیقا در همین مسئله با دوستان اختلاف عقیده دارم.)
خب من میگویم صدای یک درصدی نه اصلا صدای نود درصدی تان نه صدای همه هفتاد میلیون ایرانی را به گوش دنیا رسانید و با صدای بلند فریاد زدید ما خواهان صلح هستم. خب دنیا با این صدای شما چطور برخورد خواهد کرد ؟! و شما از این کار چه نتیجه ای خواهید گرفت.
تا امروز دنیا که همون منظورم ابر قدرتهای هستند خواسته شان را به ما تحمیل کرده و می کنند. هر گونه میخواهند با ما رفتار میکنند. تمامی حرکتهامان را جهت خواسته های خودشان در درجه اول سازماندهی میکنند.منطقی باشیم قبول کنیم که توان تغییر دنیا را نداریم. چون واضح و بدهی هست که با این قدرت کوچک در مقابل قدرت های خیلی کم اهمیت تر چون دولت خودمان به زودی میشکنیم ٬فکر نمیکنم دیگر نه زمانش باشد و نه جای بحثی اش باشد که نه ما میتوانیم تمام دنیا را شکست دهیم.
تا امروز دنیا سعی کرده حساب مردم ایران را از حساب دولت ایران جدا کند. خانم گوهان به جاپنی و به انگلیسی همون رایس و جرجک ٬ اتحادیه اروپا و تمامی کشورها بارهاو بارها تاکید کردند که مردم و دولت ایران را به یک چشم نمی بینند.
ما با این حرکتمان و شعار صلح طلبی مان همان یک ذره توانی را که داریم یکسره میریزیم به حساب دولت ایران.با این کار وزنه در سمت دولت ایران یک دفعه خیلی سنگینی خواهد کرد.و دولت ایران که در حال حاضر به شدت هم به این وزنه نیاز دارد بیشترین استفاده را از این مسئله خواهد کرد.مردم ایران هم همون یکسره بازنده خواهند شد چون تنها برگش را به نفع دولت ایران سوزانده است.
از نظرمن در این بازی که ما در پیش رو داریم فضای حرکت خیلی ٬خیلی کمی داریم . باید خیلی محتاطانه٬ عاقلانه حساب شده ٬ به دور از احساس و جو گرفتگی و با دقت عمل خیلی بالا عمل کنیم. که مبادا نادانسته٬ یا نخواسته حرکتی را نکنیم که تمامی این وزنه را یکسره به حساب حکومت ایران ریخته شود و در نزد جهانیان دولت و مردم یک کاسه شوند؟! این انتقادی هست که من به طرفداران پر و پای قرص صلح دارم. هیچ کس هم جوابی به آن نداد.
از دید جهانی هم با این مسئله به دو شکل برخورد میشود . یادتون هست زمان آواخر صدام انتخابات نود درصدی ریاست جمهوری. خب یک لحظه فکر کنید شاید یک درصد فقط یک درصد از آن کسانی که به صدام رای دادند نیز چون همین طرفداران صلح فکر می کردند همین صدام با تمامی بدهایش باز از حمله آمریکا بهتر است. هر چی باشد خودی هست و ما یواش یواش باهش دموکراسی تمرین میکنیم.خلاصه بهتر از آن دموکراسی باد آورده دروغین آمریکایی هاست.
خب دنیا با این مسئله چطور برخورد کرد ؟! اولا که همه به ریشخند به آن نگاه کردند. فکر نکنم هیچ کدوم از ما هم آن را باور کرده باشیم. یادم میاید جرجک در سخنرانی که صدایش هنوز در گوش من هست با زخندی گفت پاشید این بساط تون را جمع کنید. تو این کشور ها دموکراسی وجود نداره که حالا انتخاباتش ده درصد باشه یا نود درصد. (البته فارسی نگفت ها انگلیسی گفت که تقریبا معنی اش همین می شد.)
حالا ما خیلی اصرار کنیم که نه ما صدای صلح مان واقعی هست. ما ایرانی هستیم خیلی فرق داریم با عراق ٬افغانستان . ما خودمان تصمیم میگیریم که همون جور با همین آخوند ها بسوزیم و بسازیم و تمرین دموکراسی کنیم.
از نظر من دنیا دقیقا با همان دید آنتخاب عراق به ما نگاه خواهد کرد.حالا یا به ریش ما می خندند. که صد البته باز نمیتوانیم بریم مشت بزنیم تو چونشون بگیم رو آب بخندی. یا همه ملت را با همون دولت تروریستون یک کاسه صداش میکنند تروریست جهانی آدم خوار. حالا یا باز جرجک با پررویی تمام(این جسارتش من رو کشته) به دنیا دهان کجی میکنه (که من اصلا بعید نمیدونم ازش.)و با وجود تمام اینها حمله میکنه . یا نه در این نکته تروریست پروری ایران که جهان همگی یک صدا در آن متفق القول هستند میریزند سر دولت و ملت ایران را به کل همه رو بایکوت و تحریم میکنند.
که همانطورر که من بارها و بارها گفتم از نظر من میشه تمام هفتاد میلیون ایرانی را بدون ریختن حتی ذره ای خون آرام و بی صدا گشت . میشه کشوری را داغون کرد بدون این که حتی یک دونه بمب بر روی آن ریخت. میشه دور یک کشور به بزرگی ایران حصار کشید و همه را با همان حکومت دفن کرد. میشه الان که رفتن به یک کشور رده هزارم برای ایرانی سخت یا غیر ممکن شده را برایشان تبدیل به آروز کرد. میشه تمامی پروازهای ایران را لغو کرد.دولت ملت را زمین گیر کرد. میشه تمامی دانشمندان ایرانی را بایکوت کرد و هیچ مقاله ازشون در هیچ جای دنیا نپذیرفت. میشه حتی یک دونه کتاب هم بهشون نفروخت و فقط یه لقمه غذا بهشون داد که آن را هم دولت دیکتاتور از چنگش در بیاره و و و و خیلی چیزهای دیگه که این ملت در کنار دولت مونده باید صد برابر بیشتر از جنگ براش هزینه بده٬ مضاعف بر این که یک دولت دیکتاتور را هم که هر روز روزنه باریک نفس کشیدنش رو هم می بنده رو تحمل کرد.
ببینید ما نمیتوانیم به دنیا بگویم ما چون اپسوزیون نداریم ٬ چون مردم ما هنوز آماده دموکراسی نیستند ٬ ما چون هشت سال جنگ ایران و عراق را دیده ایم ٬ ما چون به امنیت نیم بند همین آخوند راضی هستم و و و و این ها رو تحمل میکنیم ٬ شما هم لطفا تحمل کنید. لطفا این دولت تروریست و ملتش را همانجور که هست بخواهید و تحمل کنید .
خب از نظر من دنیا میگه شما به همه دلایل درست یا غلطتون میخواهید این آخوند ها را تحمل کنید٬ زورش رو هم ندارید که عوض اش کنید و مجبور به تحملشون هستید. اما ما هیچ اجباری نداریم و زورش رو هم داریم و عوض اش هم میکنیم و اگر شما هم برخلاف نظر ما هم حرف بزنید به زور نظر مان را به شما تحمل میکنیم.
والسلام
حالا هر چی من میگویم بابا من رو به عنوان یک تیلای هیروشیما نشین از نظر خودتو جنگ ندیده سختی نکشیده چی و چی نقد نکنید. باز بر میدارند میگویند تو به چه حقی برای مردم ایران جنگ را تعیین می کنی.من غلط بکنم! انکار من خود جرجک هستم نه تیلای قوچالی بگذریم یک زمانی گلی بودیم حالا آخی شدیم.
هی من می گویم ما نمیتوانم به دنیا بگویم داریم تمرین دموکراسی می کنیم٬ شعار صلح میدهیم شما هم دست از سر ما بردارید. دنیا خطر جمهوری اسلامی را با این تلاش جدیش در راه بدست آوردن بمب اتم حس کرده و نمیتوانه بیخیال موضوع شه .حالا شاید نتوانم بگم اصلا نشه و خیلی سخت بشه نظرشون را تغییر داد.
حالا هی من میگویم ما گزینه دیگری نداریم. دستگاهی اطلاعاتی آف بی ای و سیا که روش تاکید می کنید برای کشف تروریست تا قبل ۱۱ سپتامبر شاید جواب میداد ولی الان دیگه با چاق تر شدن تروریست در آستین پرورانده شده عملا چنینی چیزی ممکن نیست.آنها هم من شما شهروند عادی را میتواند کنترل کنند ٬ و تروریست ها از دستشون به هزار دلیل در میرند. تازه صدای من و شما از انگشت پرنیت گرفته شده مون تو فرودگاهها و هزار جور بازرسی فرم پر کردنها در میاید. شما می گوید من چشم می بندم به همه چیز من مخالف جنگم .جنگ برای ما دموکراسی نمیآورد ٬ ما نیازی به دموکراسی پیشکشی آمریکا نداریم.دموکراسی آمرکا دورغه و و و
خسن آغا جمله خیلی قشنگی تو وبلاگش نوشته "آیا تا کنون سرمایهداری را دیدهاید که نقش بنگاه خیریه را بازی کرده باشد و در امور خیریه شرکت کند!؟" جوابش را همان جا بخوانید. جالب جواب داده. بابا قرار نیست که کسی برامون دو دستی دموکراسی بیاره تحویل مون بده این مایم که باید دنبالش بدویم.حالا هی بشنید دموکراسی آمریکایی و سرمایه داری رو نقد کنید.
میدونید ما وقتی در اول انقلاب گفتیم شاه باید بره. دیگه شاه باید میرفت.ما هنوز همون مردم هستیم. زمان خاتمی اگر کسی بهمون اعتراض میکرد که این فیلم نظام هست خاتمی هم دست نشانده خودشان هست برای رهای از ماجرای دادگاه میکونوس و سرگرم کردن مردم ایران و دنیا و پشتش تلاش برای دست یابی به بمب اتمی و غیره هست. محال و غیر ممکن بود حرفش را قبول کنیم یک صدا می گفیتم نه بابا این نظام که ناطق زوری را میخواد این ما هستیم که خاتمی را انتخاب می کنیم. حالا کم کم با تمام شدن دوره خاتمی و افتاده خیلی از پرده که تمامی تلاش جدی حکومت ایران برای دست یابی به بمب اتم از ابتدا دروه خود آقای خاتمی شروع شد. هنوز فقط تعداد کمی از ما میتوانیم بپذیریم که چه راحت آسان فریب خوردیم و بیست میلیون رای نه یک بار بلکه دوبار به پای تائید همین نظام ریختیم.
هنوز هم اگر میگویم صلح ٬صلح تا رفع فتنه درجهان. دیگه باید صلح کرد . هر کسی هم یه ایراد بگیره به این روش میشه مخالف صلح جنگ جوی که نمیتوانه وضعیت ایران را تحلیل کنه و گول روزنامه های انبوه آمریکایی را خورده.
ببنید من باز هم میگویم با همه وجود درک میکنم کسانی را که از فکر یک جنگ دیگر می لززند. من با همه وجود درک می کنم.حتی آن ناشناسی را که میگوید که باید آزاد شد ٬نباید کسی ما را آزاد کنه . اما فقط از شما هم یک خواهش میکنم یه ذره شما هم حرف من را درک کنید. اصلا فقط بخوانید و نه بهمان انذازه که از من انتظار دارید حرفتان را که خیلی قشنگ و دلفریب هست درک کنم بلکه فقط به انذازه سر سوزنی بر رویش فکر کنید.
خانم شیرین عبادی در مورد صدام و سرنگون شدنش میگوید من ترجیح میدادم صدام را خود مردم عراق بیرون کنند. خب من حق ندارم ازش بپرسم چطوری ؟! با چه وسیله ای وقتی که صدام تا آخرین نفرشان را کشت. برنامه نفت در برابر غذا که در کمال شرمندگی دامن دبیر کل سابق سازمان ملل پطروس قالی ( درست نوشتم؟) را همه گرفته خون مردم را تا آخر مکید. شاید برنده صلح واقعا منظورش این هست وقتی که مردم همه بمیرند دیگر صدام بر کسی نمیتواند حکومت کند خب لابد آن وقت همه آزاد میشدند .
باز هم ازتون خواهش میکنم این قدر دیوار نگذارید بین مون . من تا یه انتقاد از روشی میکنم بشم بیسواد خارج نشین جنگ ندیده فریب خورده روزنامه های آمریکایی که آن دوست سابق بیاید از ته دل برای من اظهار تاسف کنه.( نمیدونم داشتم چی کار می کردم٬ یه دفعه کامنتش پاک شد. ببخشید من کامنتت رو از قصد پاک نکردم).شاید شما یه جور مسئله را می بیند که من نمیبینم شاید من هم مسئله را طوری میکنیم که نه اینکه خیلی باسواد و بهتر باشم نه شاید چون دورتر از گود نشستم مسئله را جور دیگر ببینم.
شاید همش تو بازی مثل فوتبال نیاز نباشه برای برنده نهایی شدن در تمامی مسابقات برنده باشید. شاید باید گاهی عمدا ببازید تا به حریف قوی تری نخورید و درمقابل با واگذار کردن رقیب به حریف دیگر از دور خارجش کنید.
باز هم خواهش می کنیم نیاید بگوید وای چه بی ادب برداشته خانم یا آقای فلانی را با زشترین کلمات خطاب کرده بهش ایراد گرفته. اولا که من هیچ آدمی را بدور از نقد نمیدونم حتی خودم را هم نقد میکنم البته نه دماغ چاق ام رو. بعدش من اصلا هیچ آدمی را نقد نمیکنم٬ فقط یه طرز تفکر را نقد میکنم . که حالا فلان کس هم ممکنه متعلق به همان تفکری باشه که من نقدش کردم.
همین دیگه! شب بخیر. ده روز می خواهم یه خبر این جا بنویسم آگر این آمریکا جهان خوار گذاشت من مثل سابق وبلاگ بنویسم.
۱۱/۱۹/۱۳۸۳
انتخابی بین بدو بدتر ۲
ارسال شده توسط Tila در دوشنبه, بهمن ۱۹, ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر