۵/۳۰/۱۳۸۵

تیغ جراحی

من همیشه از سر وضع و هیکل ام راضی بودم. با این که همیشه یه سه چهار کیلویی اضافه وزن داشتم و از نظر زیبایی هم خیلی معمولی هستم. اما به جرات می توانم بگم که هیچ وقت احساس زشت بودن نکردم. به نظرم این احساس هیچ ربطی به زشت یا زیبا بودن نداره. اصولا زشت یا زیبا بودن یه امر خیلی نسبی هست. کی به نظر من ممکنه خیلی خوشگل بیاید آما به نظر دیگری خیلی زشت و بد باشه.

کاش بتوانم منظورم را آن جوری که می خواهم بنویسم. می دونید من با این که می دونم مثلا اگر جراحی زیبایی بینی بکنم خیلی ممکنه خوشگل تر بشم( شاید هم نتیجه اش بدتر شد) کسی چه می دونه . اما حتی اگر اطمینان صد درصد داشته باشم که مثلا فلان جراحی زیبایی خیلی نتیجه خوبی خواهد داشت و از نظر هزینه هم مشکلی نداشته باشم هرگز تن به تیغ جراحی نخواهم داد.
چرا ؟ چون اصولا فکر می کنم زیبایی طبیعی خیلی قشنگ تر و دانشین تر هست. یه دماغ سر بالا و خیلی تو چهارچوب هنری قشنگ ممکنه تو صورت من قشنگ نباشه. یا همین جوری در مورد breast surgery. وای که من چقدر از این یکی بدم میاید.


یا یه مثال دیگه فکر نمی کنم تو دنیا کسی بیشتر از مایکل جکسون دسترسی به پول و امکانات برای تغییر قیافه داشته باشه. ولی به نظر من نتیجه آن همه تلاش و درد و هزینه تبدیل شده به عجوزه ای بیش نیست. ( که خوب البته این نظر من هست.)
با تمام این حرفها اگر من هم مثل مایکل این همه تغییر برام مهم بود شاید دست به این کار می زدم.کلا با عمل جراحی زیبایی نه تنها هیچ هیچ مشکلی ندارم بلکه برای بعضی ها هم خیلی خیلی توصیه اش می کنم. این که اعتماد به نفس کسی با عمل جراحی بهش بگردده یا کسی با آن احساس زیبایی داشته باشه نه تنها بد نیست بلکه خیلی هم خوبه و قشنگ هست.

اما من خودم هرگز این کار رو نخواهم کرد. اگر دماغمم تا تو دهانم آویزن بشه.

این که با تمام نقض هایی که دارم از خودم راضی و خوشحال هستم. رو مدیون مادرم هستم. مادر من همیشه با چنان اعتماد به نفسی از بچه هاش و زیبایی شون حرف میزد که اگر کسی بچه هاشو نمی دید فکر می کرد همشون ملکه زیبایی دنیا هستند.
گاهی به شوخی بهش می گفتم می خواهم دماغمم رو عمل کنم. یه قیافه جدی به خودش می گرفت بعد خیلی جدی می گفت خوب میخواهی کجاشو عوض کنی؟ بعد کاغد مداد می آورد سه تا خط رو عکس ام می کشید یه خط از وسط بعد کلی توضیح و تقسیر که این قشنگ ترین و زیباترین دماغ دنیاست بعد هم به یه ماچ آب دار تف تفی می فرستاد دنبال نخود سیاه.

امیدوارم من هم بتوانم مادری عین مادر خودم باشم.
در همین رابطه بخوانید.

نکته ی ۱: در مودر چیزی که برام خیلی مهم هست حرف نمی زدنم و سکوت می کنم.
نکته ی ۲: از حافظه این وبلاگ که پنهان نیست از شما هم پنهان نباشه که کلی افاضات سیاسی کردم این مدت ولی همش رو دیلت کردم.
نکته ی ۳: همچنان معتقدم مردها رو هر وز صبح باید یه دست کتک مفصل زد.
نکته ی ۴: جوجوی من قشنگ ترین و زیباترین جوجوی دنیاست.
نکته ی ۵ و آخر : سیندلار به کمک اهل محل یکشنبه از خرید برگشت بدون این که لنگه کفشش رو از دست بده.

هیچ نظری موجود نیست:

Lilypie 3rd Birthday Ticker