۱۰/۲۲/۱۳۸۳

انتخاب شيرين درخشان

حسین درخشان توصيه کرده که شيرين عبادی کانديدا رياست جمهوری شود. درخشان می گويد شيرين عبادی با توجه به پشتوانه زنان و جايگاه جهانی که دارد ميتواند به راحتی شورای نگهبان رادر تفسير لفظ رجال ؟؟؟ به چالش بکشد و با توجه به اين که اولين زن برنده جایزه نوبل در ايران هست و از پشتیبانی جنبش زنان ايران نيز برخوردار هست مي تواند به راحتی مردم زيادی را به پای صندوق ای رای بکشاند و با کسب رای بالا به رياست جمهوری ايران به عنوان اولین زن دست يابد.
منهای رد سریع این موضوع از طرف خانم عبادی. مجموعه عملکرد ایشان در طول يک سال و نيم گذشته نشان مي دهد که اولا ايشان فردی نيست که بخواهد به طور جديدی با ارکانهای حکومتی نظام جمهوری اسلامی منجمله شواری نگهبان وارد چالش جدی شود. کما اينکه ما ديدم خانم عبادی به راحتی از دولت و قوه قضائيه آمريکا بخاطر اجازه ندادن وی در انتشار کتاب خاطراتش شکايت کرد. اما برای اينکه مجوز برگزاری راهپيمايی در مخالفت با اعدام کودکان زير ۱۸ سال به ايشان داده نشد . به راحتی به گفتن اين که به قانون احترام ميگذارد و فردی قانون گرا؟؟ هست بسنده کرد.
اما اگر برفرض محال تصور کنيم که خانم عبادی بخواهد کانديدا رياست جمهوری شود و با شورای نگهبان به جدال برخيزد و با خوش شانسی فراوان شورای نگهبان نیز از تقسیر لفظ رجال پشیمان شود. آنوقت من استدلال آقای درخشان را می پذیرم که ایشان به عنوان اولین زن کاندیدا ریاست جمهوری با تکیه بر جنبش زنان که در این سالها در ایران به شدت پا گرفته میتواند حماسی حتی شگفت آور تر از دوم خرداد بیافریند.
و اما مسئله این نیست که آیا خانم عبادی اصولا کسی هست که بخواهد برای ریاست جمهوری کاندیدا شود و شورای نگهبان را به چالش گیرد و یا این که مردم زیادی در حمایت از ایشان به پای صندوق های رای بروند یا نروند.
مسئله اصلی این است که خانم عبادی به عنوان ریاست جمهوری ایران چه کاری می خواهد انجام دهد؟
فرض کنیم خانم عبادی با رای بسیار بالا به ریاست جمهوری ایران اسلامی رسید. ما به عنوان شهروندانی که به ایشان رای داده ایم چه توقعی از ایشان داریم ؟!
خانم عبادی با توجه به روحیه قانونگرایی و پابندی به قانون که خودشان بارها و بارها در سخنرانی های خود مطرح کرده به چه ترتین میخواد با ساختار و قوانین قرون وسطی جمهوری اسلامی ایران دست و پنجه نرم کند.قانون هزار پاره شده ای که هزار جور میشود آن را تفسیر کرد چطور با روحیه قانون گرا خانم عبادی سازگار هست.خانم عبادی چطور میتواند با این قانون کار کند؟!
تنها کاری که خانم عبادی در خوشبینانه ترین شکل میتواند انجام دهد تدوین لوایح مترقی تر و ارائه آن به مجلس شورای اسلامی هست.
با توجه به ساختار فعلی مجلس تکلیف لوایح از پیش معلوم است. باز فرض محال مجلس به بعضی از این لوایح رای مثبت دهد . پشت در این مجلس شواری نگهبانی چون شیر ژیانی خفته هست که ازجازه تصویب هیچ گونه قوانین را نخواهد داد .
خب این روندی را که خانم عبادی می خواد طی کند در بهترین حالت ممکن اش دولت محمد خاتمی در هشت سال گذشته طی کرده است. محمد خاتمی درست زمانی به میدان آمد که پشتوانه خارجی نظام جمهوری اسلامی بعد از دادگاه میکونوس به شدت متزلزل بود . آیا مردم با انتخاب خاتمی جز این که به نظام چهره مثبت و مشروعیت بخشدند و هشت سال تمام در گیر بازی این مرد خندان شدند حاصل دیگری را برداشت کردند؟!
انتخاب خانم عبادی به عنوان برنده جایزه صلح در این شرایط حساس که پرونده اتمی ایران ٬ این کشور را به شدت در تنگنا قرا داده است. جز این که فشار ها را از این حکومت خواهد کاست و تا فشار مجامع بین المللی برای تغییر خط مش حکومت را که فکر کنم تقریبا همه به آن چشم دوخته اند را خنثی خواهد کرد.
به این ترتیب اعتبار برنده جهانی صلح نه تنها نفی به حال مردم خسته ایران نخواهد داشت بلکه تمامی نفع آن به حساب دولت جمهوری اسلامی ایران سراریز خواهد شد.
در بهترین حالت اگر خانم عبادی به بسیاری از مسائلی که مطرح میکند پایبند باشد باید در مدت کوتاهی استعفا دهد . یعنی همون انتظاری که مردم دقیقا از آقای خاتمی انتظار داشتند واز طرف ایشان برآورده نشد.
در پایان این که در انتخابات نمایشی چه فرقی بین کاندیدا هاست ؟! انتخابات وقتی ارزشمند و مفید هست و کاندیدا ها وقتی وزنه میشوند و مهم هستند که واقعا قدرت به معنی واقعی کلمه بخواهد منتقل شود. وقتی قدرت در جای دیگری وجود دارد چه فرقی میکند خانم عبادی رئیس جمهور باشد یا سيد محمد خاتمی يا آقای معين و یا حتی علی لاریجانی .

هیچ نظری موجود نیست:

Lilypie 3rd Birthday Ticker