خيلی من دوست داشتم در مورد اين مسئله بنويسم که خوشبختانه بانو با سفرش به ايران راه اين بحث را برای من باز کرد:
بانو می گويد :
راستش من بیشتر مواقع میگفتم مردم ایران لیاقتشون همین دولت فعلی و چه بسا بدتر از اونه ولی این دفعه یقین حاصل کردم.این مردم احتیاج دارن که مثل گاو و گوسفند باهاش رفتار بشه.مثلا یه چیزای به ظاهر کوچیک اما وقتی بهش بیشتر فکر میکنی واقعا کف از سر و کله ات میریزه.
شنیده بودم که قلیون برای خانوما ممنوع شده ولی نمی فهمیدم چرا کسی چیزی نمی گه!وقتی تو رستوران سنتی من قلیون کشیدم و حلاج خواهراشو تشویق کرد که بکشن بعدها مادر حلاج گفته بود این پسره با رفتارش باعث منحرف شدن بچه هام شده!و پدر حلاج با یه استدلال خیلی ابکی و ضعیف از ممنوع شدنش دفاع میکرد چون یه عده حالا اگه خودشون هم دیده بودن باز یه حرفی شنیدن که یه عده به جای تنباکو مواد استفاده میکردن!
یه چیز دیگه من و حلاج تو این 4 سال راه به راه که میریم یه بوس یا لب که رد و بدل میشه اونجا مادرم روشو میکرد اونور و خجالت میکشید!بعد از یه مدتی متوجه شدیم که زوج های ایرانی اصلا همدیگه رو ماچ نمی کنن!و ما کلی مایه بحث و تفریح فامیل شده بودیم.
به نظر من اگه مملکت دست علی الحضرت میموند مردم باز هم با شاه و ملکه تحصیل کرده فرنگ اختلاف فاز پیدا میکردن و باز هم انقلاب اتفاق میوفتاد.
هنوزم این ملت با عرض معذرت دنبال بساط شب عروسین تا بکارت عروس براشون محرز بشه .حالا بیا درباره زن و جایگاهش واسه اینا حرف بزن.اقایون رو نمی دونم چی میگفتن ولی حداقل خود زنا هنوزم دارن خشتک همو چک میکنن.حالا بیا درباره حضانت و حق طلاق و غیره لکچر بده!
میدونید اینا یه خرده ریزاییی که به چشم نمی اد ولی اگه همه رو رو هم بزاری تازه میفهمی که مقام معظم عجب ادم زبلیه که دقیقا همون چیزایی رو ممنوع اعلام میکنه که خود مردم باهاش مشکل دارن.
هیچی عوض نشده نه ادما نه خودخواهی هاشون و نه فرهنگ دوزاری ایرانی.باور کنید فقط یه بار دیگه کسی بیاد از فرهنگ غنی ایرانی برای من حرف بزنه خونش گردن خودشه.کدوم فرهنگ؟فرهنگ دزدی و تنبلی و از زیر کار در رفتن؟فرهنگ به زور تو زندگی هم سرک کشیدن؟فرهنگ مثل سگ دروغ گفتن؟مرد گنده 60 سالش بر و بر تو روی پسرش دروغ میگه!دختر 26 ساله همینطور مادر 55 ساله همین طور!
اولین چیزی که من می خوام بگویم دقیقا چیزی بود که دقیقا گیله مرد عزیز گفت. ببینید از نظر من این فرهنگ کهن ایران تو بعضی جهات واقعا بهش انتقاد جدی وارد هست. نمونه اش همین ضرب مثالی که گیله مردنوشته "ديگی که برای من نجوشه ؛ سر سگ در آن بجوشه" یا این که "چهار دیواری اختیاری" ٬ یا اینکه "سر بشکنه تو کلاه دست بشکنه تو آستین" .
خوب اینها چیزهای که ما باش بزرگ شدیم. تو خون و فرهنگ ما رفته . خیلی سخت هست حالا بیایم فکر کنیم نه بابا همچین چهار دیواری اختیاری هم نیست٬ من نمی توانم کف خونه ام رو سوراخ کنم ٬ چون کف خونه من با سقف طبقه پاینی ایم یکی هست . یا اینکه زنی تا مرگ از دست شوهر کتک می خوره بغد میگه دست بشکنه تو آستین سر ادم بشکنه تو کلاه کسی هم نفهمه که آبروی خودم و خانواده ام میره.
بعد از این انتقادی که به فرهنگ ایران وارد هست . مسئله دولتها هست . ما گاهی وقتها یادمون میره که داریم مالیات میدیم٬ از حق و اختیار خودمون کم می کنیم و دستگاه عظیم و طویلی رو به وجود اوردیم به نام دولت که آولین و مهمترین وظیفه اش آموزش و پرورش شهروندان هست.
خب شما دقت کنید هرگز و در هیچ زمانی برنامه آموزشی مشخصی در ایران وجود نداشته. ايرانيها نزدیک به سی سال تحت سرپرستی دولتی بودند که صبح کله سحر دانش آموزانشان را با شعار مرگ بر آمريکا ٬ مرگ بر آسرائيل ٬ مرگ بر صدام حسين کافر و و... فرستاد سر کلاس .
تو کلاس مهمترين مسئله اين يهودی صهيونيست و اسرائيل غاصب فلسطين رو اشغال کرد و را قدس از کربلا می گذرد و جنگ جنگ تا پيروزی.
یا اینکه رضایت خدا از زن در گروه رضایت از شوهرش هست ٬ زنی که شوهرش از او راضی نباشد به بهشت نخواهد رفت. و یا هزاران نمونه دیگر که من الان یادم نیست.
خوب! نتیجه این آموزش چه خواهد شد ؟ آیا غیر از این هست که فرد تحصيل کرده و روشنفکر که خودش هم با این دولت مخالف هست ٬ از دیدن صحنه مرگ شهروندان آمریکایی در برج دوقلو فریاد شادی می کشید که بالاخره آمریکایی ها هم طعم مرگ را چشیدند.
و یا شما به ندرت به ندرت تو ایران می توانید کسی رو پیدا کنید که مجودیت کشور اسرائیل را به عنوان یک کشور و حق شهروندان اسرائیلی را برای زندگی به رسمیت بشناسد و یا اصولا حق زندگی کردن برای این دسته از افراد قائل باشد . اکثر قابل توجی از ایرانیان تحصیل کرده اسرائیلی ها رو جهودی های صهیونیست غاصب ميدانند و حتی زحمت نام بردن از کشور اسرائیل را هم به خود نمیدهند.
فکر میکنید در این امر چی کسی مقصر است ؟ آیا واقعا تائیر مستقیم و غیر مستقیم آموزش را میتوان نادیده گرفت؟ آیا واقعا فکر میکنید که کسی که تمام مدت با این ایده و افکار که امام حسین مظلوم کشته شده بزرگ شده میتواند فکر کند دلیل رفتن امام حسین به کوفه چه بود ؟ و چرا حضرت علی با توجه به این که تمام مردم دست بیعت به خلفا راشدین دادن حاضر نشد ولایت آنها را بپذیرد حتی به خود زحمت تحقیق و درستی یا نادرستی این امر را بدهد.
و یا به نظر شما فرهنگ در يک جامعه چطور پديد می آيد؟ يک فرهنگ بد يا عادت ناپسند چگونه از جامعه رخت می بندد؟ آيا فرهنگ و شعور عمومی به خودی خود و با شب خوابيدن و فردا صبح بيدار شدن تغيير ميکند؟ آيا اين مردم هستند که بايد خودشان به خودشان آموزش دهند؟ نقش راديو تلويزيون و رسانا در اين ميان چيست؟ آيا فکر می کنيد اين مردم جامعه هستند که اينقدر بی قيد هستند که خودشان را آموزش نميدهند يا اين دولت هست با هزاران راه و وسيله ای که در اختيار دارد مردم را در جهتی که خودش می خواد سوق ميدهد.به نظر من نميشه که شما به کسی در حد دبيرستان آموزش بدهی بعد ازش انتظار داشته باشيد که براتان مقاله تو بهترين ژورنال ها چاپ کند.
من از دست کسانی هستم که اعتقاد شدید دارم که با آموزش میتوان همه کار کرد ٬ میتوان فرهنگ داغون را زیر رو کرد می توا ن حتی مردم غیر متمدن را با فرهنگ و منصف کرد.
چنان که نمونه اش را دارم تو خود جاپنی کشوری که تا صد سال پیش دور تا دورش را یه حصار بلند کشیده بود و هیچ خارجی را اجازه ورد به آن را نمی داد و الان تو همین مدت کوتاه با پشت سر گذاشتن دو بمباران اتمی مردمانش بدون کینه و فراموش کردن گذشته دوست و متحد برزگ آمریکا هستند و نخست وزیرش در ظاهر قضیه بله قربان گوی دولت آمریکا هست آمریکا دولت آمریکا بیشترین بدهی هایش را به همین دولت جاپن دارد.
حالا سوال من از بانو و یا همه کسانی که اینگونه فکر میکنند که چون مردم خودشان به آن درجه از درک و شعور نرسیده اند ٬ و زنان هنوز به حقوق خودشان آشنا نیستند بنابراین نباید بهشان حق وحقوق طبیعی شان را هم داد چون حتی راه استفاده کردن از آن راهم بلد نیستند . این هست که ماهای که به اين شرايط انتقاد ميکنيم که چرا اين جوری شد آيا دليلی غير از اين دارد که تو شرايط بهتر و محيطی باز تر و مناسب تر قرار گرفتيم و به آگاهی رسیدیم که توانستيم خودمان تشخیص دهيم چه چيزی خوب هست چه چيزی بد . در غير اين صورت ما ممکن هست آدمهای استثنايی باشيم .
۱۱/۰۳/۱۳۸۳
آموزش راه بالا بردن فرهنگ عمومی
ارسال شده توسط Tila در شنبه, بهمن ۰۳, ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر