نوشتم و نوشتم و نوشتم اما شوهرک ميگه اينها را ننويس تو وبلاگت. مردم هزار جور انتقاد بهت ميکنند تحملش رو نداری.
اما می بينم واقعا ٬ واقعا نميتوانم بيخيال شدم. و اما چيزی که می خوام بگم این هست که احساس می کنم همانقدر که مرز بين کشورهای توسعه يافته هر روز کم رنگ و کم رنگ تر ميشه تا جايی که بعضی وقتها تو بعضی کشورهااصلا مرزی نمی بينم. به همان اندازه مرز ها تو کشورهای جهان سومی چون ايران پررنگ و پررنگ تر ميشه.نميدانم اما يه جوری احساس ميکنم علاوه بر حاکمانی که بر ما حکومت می کنند و تا جايی که توان در بدن دارن به تک پاره کردن و تقسيم کردمون مشغول هستند. برامون هزار جور ديوار و مرز و خط قرمز به وجود آوردن و به تک و دسته های کوچک تقسيم مون کردن و برای هر کدومون هم اسمی گذاشتن مسيحی٬ بهايی٬ شيعه ٬ سنی ٬ کرد ٬ ترک٬ مردان زنان دولتی غیر دولتی٬ حزب الهی ٬ غیر حزب الهی و چه می دونم هزار تا گروه و دسته ديگه.
اما يه چيز ديگر که اين روزها خيلی غمگين ام کرده اين هست با تمامی اين ديوار های که حاکمان ما دور ما کشيدند٬ خود ما هم تلاش زيادی در حصار به دور خودمون کشيدن و جدا کردمون از همه دیگه داريم. انکاری يه جوری لذت ميبريم که اين جامعه جهانی که همون حداقل توش در یک چیز و آن انسان بودنمون هست يه جواری مرز و فاصله بندازیم.
یه مرزی رو که من سال با همه وجود احساس کردم٬ دیوار کلفت بین ایران داخل ایران و خارج ایران هست که متاسفانه این دیوار داره روز به روز داره ضخیم تر و ضخیم تر میشه. و کسی جز خود ما در این وضیعت مقصر نیست.
اگر دقت کردید باشید تو تمامی اظهار نظرهای حالا در مورد هر چیزی٬ سیاسی ٬ اجتماعی ٬ فرهنگی که از طرف ایرانیان خارج از ایران ٬ حداقل یک یا چند کامنت هست که میگه شما که ایران نیستی٬ نمیتوانی درک کنی که در این جا چه خبر هست. به نظر این برخورد داره تا جایی پیش میره که کم کم دیالوگ بین ایران داخل و خارج را داره غیر ممکن میکنه.
البته این برخورد فقط از طرف ایرانیان داخل دیده نمیشه. شما به راحتی می توانید ببنید که ایرانیانی که تازه از ایران خارج شده اند٬ بارها به شما گوش زد می کنند که شما وضیعت ایران را بهتر میدانی یا من که دیروز از مهرآباد آمدم.یا اینکه من خودم بارها شنیدم که کسی که تازه از ایران آمده گفته خدا کنه من هم مثل اینها از مرحله پرت نشم.
البته و صد البته بنده با تمام وجوٍٍد ايمان دارم که بودن در محيط به انسان شناخت بهتری ميدهد وانسان میتواند درست تر قضاوت کند. ولی سوال من اين هست که اين چرا اين عدم شناخت بايد اين طور داشتن ديالوگ بين دو طيف را که هر دو هم ايرانی هستند دچار مشکل کند٬ و دیواری بین این دو به وجود آورد.
حالا از آن طرف ايرانيان خارج از کشور دیواری به دور خود کشيده اند ضیخیم تر و گلفت تر از قبلی. اکثريت ايرانيان خارج از کشور به ايرانيان داخل کشور به چشم همکاران حکومتی نگاه می کنند. من هنوز به خوبی ياد دارم زمانی که دانشجو ليسانس بود٬ خانمی که شوهرش از طرف دولت ايران بورسيه گرفته بود و بخاطر بورسی که دريافت می کرد ناچار بود برخلاف ميل اش حجاب سر کند ٬ چقدر توهين و تحقير و برچسب جاسوس بودن می خورد. تا جايی که يک روز تو جمعی گفت من اگر حجاب دارم نه بخاطر جاسوس بودنم هست ٬ و نه بخاطر اعتقادم فقط و فقط نگران قطع شدن بورسيه تحصيلی همسرم هستم. که اين خانم بافلاصله با اظهار نظر مبنی بر اينکه اگر شوهر شما دولتي و همکار دولت ايران نيست پس شما چطور بورسيه دريافت کرديد. البته شوهر همين خانم الان استاد يکی از برجسته ترين دانشگاههای آمريکا و خوشبختانه ديگر نيازی ندارند برای چند دلار ناقابل که دولت ايران با به لب رساندن جانش بهشان ميداد هزار يک حرف بشنود.
فکر می کنم اين مرز ها و اين جدايی ها را ما خودمان٬ و با دست خودمان به وجود می آوريم. اين ما هستيم تا کسی پیزا خورد بهش می گویم غرب زده و از خودمان جدایش میکنیم. این ما هستیم که اگر کسی باقلی قاطق را بیشتر از قرمه سبزی دوست داشت بهش می گویم دهاتی کلاس پایین. باور کنید این مرزها را خودمان بوجود می آوریم و هر روز مان تنها تر از ديروز می شويم. اين ما هستيم که تا خشممان ميگيرد ترس برمان می دارد که مبادا ايرانيان خارج از ايران بياند و عرصه را بر ما تنگ کنند. اين ما هستيم که به ايرانیان تازه وارد چنان با خشم و غصب نگاه می کنيم که انکار يا همشان گرسنه یا دزد هستند و يا اینکه آن کشور جز ملک والدین ما هست.
و هزار نمونه ديگر که شما هر روز بهتر از من می بنيد و لمس می کنند . از اين همه ديوار که به دلیلی دور خودمان می کشيم٬ و هر روز خودمان را تنها و تنها تر می کنیم٬ متنفرم.
بگذریم یه عمو دارم که اگر تو آمریکا هم برق قطع بشه میگه بر (...) هر چی آخوند لعنت.
امروز روز خوبی نيست ٬ فردا حتماروز بهتری خواهد بود.
برای کاهش اين استرس های روزمره که ول کن ما هم نيستند دارم اين ها رو تمرين می کنيم. خداوند اين متخصصان تغذيه رو عمر جاودان دهداينقدر در اين زندگی استرس زا مهربانه در ياری ما می کوشند.
عادات سالم برای جلوگیری از استرس
1.از افت قند خون جلو گیری کنید و وعده های منظم کوچک و سالم بخورید.
2.از میان وعده های کم انرژی مانند هویج ،کرفس،ذرت بو داده ی بدون روغن،و کیکهای برنجی با شکر کم استفاده کنید.
3.مصرف میوه ها و آبمیوه ها را فراموش نکنید.
4.جوشانده های گیاهی برای تسکین اعصاب مناسب هستند،میتوانید آنرا با یک قاشق غذا خوری عسل میل نمایید،مثل گل گاو زبان.
5.مصرف مواد غذایی حاوی تریپتو فان مانند مغزهای گیاهی(پسته ،بادام،فندق و...)موز و غلات کامل،دستگاه عصبی را تسکین میدهد.
6.مصرف مقدار کمی ماده ی پروتئینی در طول روز مثل پنیر،تخم مرغ و گوشت در شرایط استرس خستگی شما را رفع میکند.اگر استرستان زیاد میباشد ازین مواد در طی روز همراه خود داشته باشید.
7.غلات کامل و مواد غذایی حاوی فیبر چرخه ی ایجاد گرسنگی را به تعویق می اندازد.انواع میوه سبزی ماست کم چرب و پنیر هم همین کار را انجام میدهد.
8. از انواع غذاهای کم چربی و بدون چربی استفاده کنید.
9. وعده های غذایی را حذف نکنید.
10.برای مقابله با استرس راه دیگری غیر از خوردن پیدا کنید.
11.روزانه بمدت 20- 30 دقیقه ورزش کنید و 3بار در هفته.
12.در شرایط استرس از دارو های آرامبخش استفاده نکنید.
13.یاد بگیرید که اهداف خود را زمان بندی کنید،اهداف واقعی نه غیر واقعی.
14. مهارتهای مدیریت زمان را یاد بگیرید.
15.زمانی را برای تهیه ی فهرست اقلام غذایی که نیاز دارید ،اختصاص دهید و از انتخاب مواد غذایی با ارزش تغذیه ای کم پرهیز کنید.
۱۰/۲۴/۱۳۸۳
مرزها ديوار ها حصارها
ارسال شده توسط Tila در پنجشنبه, دی ۲۴, ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر