۲/۳۰/۱۳۸۴

چرا بايد رای داد

من قبول دارم اگر ايران تنها کشور موجود در کره خاکی بود و ما به عنوان شهروندان اين کشور انتخابمان مابين فقط دو نفر به عنوان مثال آقای احمدی نژاد و آقای قاليباف يا حتی آقای لاريجانی بوديم. بهتر بود در انتخابات شرکت کنيم و به جای آقای احمدی نژاد نفر دومی را انتخاب کنيم.( هر چند در اين حالت هم به دليل اين که قدرت رئيس جمهور در ايران در حد يک تدارکات چی و پيشکار است باز هم به نطر نميايد فرق چندانی در جريان امور داشته باشد؟)

اما واقعیت چیز ديگری هست و جدای از روابط در داخل هر کشور فاکتورهای بسیار زیاد دیگری ازقبیل روابط بین الملل بر سیاست های داخلی هر کشور به شدت تاثیر گذار هست.
در حال حاضر ايران به دليل ۱- ادامه برنامه های هسته ای ۲- حمايت از تروريست ۳- شعار نابودی اسرائيل ۴- وضع بد حقوق بشر .
به شدت از طرف جامعه جهانی و مخصوصا آمريکا تحت فشار هست و به نظر می رسد بايد تا پايان دوره دوم رياست جمهوری جرج بوش تکليف خود را با اين موارد روشن کند.
حتی اگر فرض را بر اين قرار دهيم که آمريکا موضوع حقوق بشر را قربانی سه مورد اول کند. جمهوری اسلامی برای باقی خود بايد در سه مورد اول امتيازات کافی به غرب بدهد. در غير اين صورت یا با تحريم و يا احتمال بد بينانه با حمله نظامی آمريکا مواجه خواهد شد.
حالا اگر جمهوری اسلامی تصميم به دادن امتياز يعنی جمع کردن تاسسيات هسته ای مثل ليبی بگيرد و نهايتا اسرائيل را هم به رسمیت بشناسد. به نظر میرسد که بهتر هست که یک روئیس جمهور جناع راست سر کار باشد. چرا که در این حالت دیگر کسی مثال آقای خاتمی یا دکتر معین سر کار نخواهد بود که جناع راست حاکمیت تمامی کاسه کوزه ها و خیانت ها را سر آنها بشکند و در نهایت نظام را هم به هر شکل حفظ کند. در چنین حالتی شکاف عمیقی بین طرفداران ایدئولوژیک نظام حاکم بر ایران که حداقل ۱۵ تا بیست درصد جامعه را نیز تشکیل میدهند و در مقابل هر گونه تغییری در داخل هم مقاومت میکنند خواهد افتاد.چنین وضعیتی قطعا به زیان نظام سرکوب گر خواهد بود چرا که هر چه بیشتر نظام سرکوب گر در موضع ضعف باشد به مردم بيشتر امتياز خواهد داد. بانگاهی به تاريخ جمهوری اسلامی بيشترين سرکوبگری در دهه اول انقلاب زمانی که آقای خمينی زنده بود اتفاق افتاد. دليلش هم اين بود که جناع های طرفدار حاکميت از انسجام خوبی برخوردار بودند و بخش قابل ملاحظه ای از جامعه نيز از آنها طرفداری ميکرد.

قسمت دوم حرفم بر روی نظريه کسانی هست که ميگويند زمان خاتمی چهار تا کتاب و روزنامه بود ( که همشان هم در آخر کار تعطیل شد) که فضای سیاسی اجتماعی نسبت قبل خيلی بهتر بود.

اما تاریخ و سوابق انقلاب میگوید که در زمان آقای رفسنجانی هم که از نظر اکثریت فردی تروریست و دیکتاتور و ضد آزادی به حساب می آید یکی دو تا روزنامه و مجله اضافی مثل همشهری و گل آقا درامد که نسبت به ماقبل آن انقلاب بی نظیر بود. اتفاقا هیچ کدوم آنها برعکس دوره آقای خاتمی که حتی روزنامه سلام ارگان حزبی که خاتمی آز آن برخواست بود و پیش از آمدنش هم منتشر می شد با آمدنش بسته و تعطیل شد.
بنابراین به نظر نمیآید همچین دستاورد خیلی خاصی در زمان ایشان برای مردم اتفاق افتاده باشد.
از نظر من تنها موردی که در این رقابت های انتخاباتی مطرح هست حدود یکی دو هزار شغل رده بالای دولتی به همراه کلیه درآمدها مشروع و نامشروع آن و سفرهای معتدد خارجی که ظاهرا خیلی هم مطلوب دولتمردان ایران است بین دوجناع دعوای سختی هست که آیا این مشاغل نان و آب دار باید به اصحاب جناع راست برسد يا به اصحاب جناع چپ که از قضا بيشترين طرفداری از حضور مردم در اين انتخابات را نيز همین جناع به اصطلاح اصلاح طلب که در دوره قبل از خاتمی به کلی کنار گذاشته شده بودند و در طول هشت سال گذشته نوکی به این مشاغل زده اند و خیلی هم به دهانشان مزه کرده می نمایند.
وگرنه به قول آقای کروبی شیخ جنتی که همچنان بر مسند کار است. آن دو لایحه دهانسوز خاتمی هم که از نظر تمامی اطلاح طلبان شیره و جان اصلاحات بود و کف تقاضاهای مردم بود رد شده و آقای قاضی محترم مرتضوی بزرگ هم مثل شیر ژیان هر روز پست و منصب جدیدی میگیرد. و آروز گفتن یک آخ را همه بر دل کل درا و دسته اصلاح طلب درون دولت و مجلس گذاشته است همچنان درخشان و استورا بر سرکار هست.
واقعا جای تعجب است که جناعی که تا دو سال پيش شعار خروج از حاکميت سر ميداد اکنون با همه وجود وارد انتخابات شده؟؟؟

در پایان هم بگویم حتی اگراین حرف دنتیست را که میگوید ما نسل روشنفکر و معتدل و منطقی هستیم قبول کنیم. ما نمیتوانیم نسلی را که انقلاب کرد به دلیل این انقلاب ناموفق سر زنش کنیم. اين که اين نسل به دنبال بهتر کردن اوضاع و احوال هست بسيار پسنديده است ولی به نظر ميايد که در این روش اشکالاتی وجود دارد چرا که رای دادن در هر شريطی درشد و چه بسا سرکوب های ده اول انقلاب را دوباره تجديد کند.چون وقتی عملا رئيس جمهور هيچ کاره هست و مردم رای به اين نظام منجر به قوی شدن موضع حاکميت خواهد همون رئيس جهمور هيچ کاره رای به نظام تلقی ميشود و باعث تقويت نظام ميشود.که اين کاملا به ضرر مردم ايران هست.

-------------------------------------

از وبلاگ خورشيد خانم

مسئولين محترم انتخاب بهترين وبلاگ مدافع آزادی بيان،سازمان گزارشگران بدون مرز،
من از شما خواهش می کنم اسم من رو از ليست کانديداها بيرون بذارين و رای هايی که احتمالا تا به حال به من داده شده رو به نفع مجتبی سميعی نژاد بشمرين. مطمئنا اگر کسی هم تا به حال به من رای داده با نيت اينکه من وبلاگ مدافع آزادی بيان بودم!! (که احتمالش خيلی کمه) اين حرکت رو در راستای دفاع از آزادی بيان درک می کنه.
دليل اين کار نه به خاطر بی اهميت شمردن کار بقيه دوستان کانديد (که خيلی هاشون مثل مجتبی زندانی کشيده ان و خيلی هاشون شايد از مجتبی هم بيشتر در اين راه زحمت کشيده ان)، بلکه به خاطر اينه که در اين لحظه فکر می کنم بيشتر از هر کسی مجتبی به اين رای احتياج داره. فکر می کنم جمهوری اسلامی در نگهداشتن برنده جايره بهترين مدافع آزادی بيان مجبور باشه احتياط بيشتری به خرج بده و در حالت خوش بينانه، آزادش کنه.
اميدوارم که اين حرکت سمبليک بتونه به آزادی مجتبی کمک کنه.
خورشيد خانوم
کانديداهای ديگه ای که تا الان از اين حرکت حمايت کرده ان:

زيتون

سرزمين آفتاب

شبح

شبنم فکر

قاصدک

هیچ نظری موجود نیست:

Lilypie 3rd Birthday Ticker