۳/۱۱/۱۳۸۴

گل زرد

امروز اصلا روز خوبی نبود. تمام امروز با سرگیجه عحیب با حالت تهوع گذشت. دست خودم نبود نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم جلو همکارم. خیلی خجالت کشیدم.چه اخلاق بدی هست که صبح قبل از رفتن سر کار باید یه چرخی تو این اینترنت بزنی. هر چند نتیجه اش امروز خوب و خوش آیند نبود اما خیلی خب خیلی روزها بوده که ازش خوشحال بودم.
دیدید گاهی یه نکته کوچک چطور آدم رو زیر و رو میکنه. یادت خاطرات می افتی و چیزهای که همیشه سعی داری فراموشش کنی و زخمی که هراز چند گاهی باز سر باز میزنه.زخمی که ياد آوريش مي توانه آدم را تا حد مرگ متنفر کنه از همه چيز و همه جا و همه آدمهای روی زمين حتی از خودش.
اما همین زخم دلیلی میشه که قبل از رفتن به سر کار تلفنی به مادرت بزنی و بهش بگی با این که همیشه فکر می کردی میتوانی تمام دردهایش را درک کنی اما حالا که خودت داری مادر میشی تازه می بینی حتی یه میلیون آن چیزی را که فکر می کردی درک می کنی درک نکردی.اصلا تصور این که روزی بچه ام رو از دست بدم دیوونه ام می کنه.
مادرم قربونت برم که چی کشیدی. تنها کاری که می توانم برات بکنم سفارش یه دسته گل زرد هست از گل فروشی مورد علاقه ات.
ا شتباه نکنید گل زرد برخلاف آن چیزی که معمول هست نشانه تنفر نیست



شرکت پاناسیونیک دچار کمبود بودجه شده و تیم تحقیقاتی رو که من توش کار می کنم به علت نداشتن بودجه از آخر ماه دیگه تعطیل میکنه. رئیس هیروشیما داره منتقل میشه به ناگویا و از اوساکا یه نفر دیگه جاش میاید. تا حالا تو شرکتها ی ژاپنی رسم بر این بوده که در حد مدیریت عالی سازمان از هیچ فرد خارجی استفاده نمی کردند. حتی شعبه ها تمامی دنیا هم نمی توانستند مدیر خارجی داشته باشند و باید حتما یک ژاپنی معرفی میشد. ولی این سنت یواش یواش داره ور میافته و الان همه باور دارند که مدیر خارجی میتوانه شق القمر کنه واسه همین کم کم داره همه کمپانی های بزرگ ژاپن دراه به سمت استخدام مدیر عالی خارجی میرند. شایعه شده برای شعبه اوساکای پاناسیونیک قرار هست یه مدیر آمریکا بیارند. البته هنوز قطعی نیست.
هر چند برای من فرقی نمیکنه ٬ چون من از آخر ماه آینده دیگه عملا نمی توانم برم سرکار اما یه جورای از این خبر شوکه شدم.هر چند کسی هم اخراج نمیشه. اما خبر خوبی نبود.
ببخشید من امروز این قدر تلخ ام.

هیچ نظری موجود نیست:

Lilypie 3rd Birthday Ticker